سوغات کرمان
گوناگونی سوغات كرمان به حدی است كه هر مسافری با هر توان مالی و با هر علاقه و ذائقه ای میتواند ازیكیا چند نوع آن بهره مند گردد. پسته، قاووت، كماچ سهن، سمنو، كلمپه، مسقطی سیرجان، سوهان زرند، با قیمتی نه چندان زیاد، مرتفع كننده ی تقاضای مسافران است و طالبان و عاشقان هنرهای دستی میتوانند با انواع پته، قالی، گلیم، شیریكی پیچ، كارهای قلم زنی زیبا، ظروف مسی جالب آشنا شوند و به عنوان سوغات خریداری کنند.
معرفی چند سوغات معروف کرمان :
شیرینی های خانگی :
شیرینی های چون حاج بادام،نان برنج،برشتو،نان پز،زبون میرزا و... به صورت خانگی در کرمان پخته می شود که بسیار سبک،کم شیرینی و خوشمزه است.
کلمپه :
از جمله شیرینی های معروف و مطلوب کرمان کلمپه است که با خرما،آرد و کمی روغن و بعضاً افزودن گردو و گیاهان معطر ساخته می شود. در برخی موارد از روغن محلی نیز در طبخ آن استفاده می شود. نوع برشته ی آن مرغوب تر است. از جمله مشخصههای کلمپه و سایر شیرینی های سنتی کرمان، کم ضرر و حتی میتوان بی ضرر بودن آن است، زیرا اکثراً کم شیرینی، و شهد آن معمولاً خرماست.
کماچ سهن:
شیرینی دیگری است که سرشار از انرژی و بسیار مقوی است و از جوانه ی گندم،خرما و کمی روغن تهیه میشود.
زیره:
شهرت زیره به ادبیات و شعر و ضرب المثل راه پیدا کرده و همواره تداعی كننده ی نام كرمان است. زیره، گیاهی خوشبو و مقوی است كه در چرخه ی دارویی نیز قرار دارد. زیره انواع مختلفی دارد از جمله: زیره ی هفتادم، زیره ی نودم، زیره ی كبكو و مرغوبترین نوع آن سیاه رنگ است و در دامنه ی كوههای هزار و دیگر كوههای استان میروید.
زادگاه اولیه ی زیره، كرمان است و نوع مرغوب آن با رنگی سیاه در كوهستان ها و به طور وحشی میروید و بیش از هشتاد درصد محصول مرغوب زیره از كوه جوپار حاصل میشود. زیره ی هفتادم در دامنههای كوه و درههایی كه هوای گرمتری دارند، میروید. این زیره هفتاد روز پس از عید نوروز به دست میآید. زیره ی نودم در ارتفاعات بالاتر می روید و نود روز پس از عید نوروز چیده میشود. این نوع زیره درشتتر است و عطر بیشتری دارد. زیره ی كبكو در نزدیكی یخچالها و در ارتفاع بالای سه هزار متر میروید. این زیره بدون عطر و درشتتر از نوع اول است و معمولا خوراك كبكهاست.
پسته:
میوه ی خاص و سوغات ویژهی كرمان، از نظر كیفیت و تنوع، پسته است و از دیدگاهی دیگر، به عنوانیكی از محصولات كشاورزی ارزشمند و پشتوانه ی اقتصاد كشور است. از بهترین مناطق استان كه در آن پسته كاشته، میشود میتوان به رفسنجان، سیرجان، رباط، راور، كرمان، بردسیر، شهربابك و زرند اشاره كرد. رفسنجان رتبهی اول تولید و صادرات پسته ایران را دارد. انواع پسته در كرمان عبارتند از: كله قوچی، اوحدی، رباطی، بادامی، كدویی، راوری و ممتاز.
قُوّتو quvetoo (قاووت):
برای تهیه ی قوّتو، دانه ی گیاهان زیادی مانند سیاه دانه، خرفه، قهوه، كنف، جو، بذركتان، موردانه، هل باد، و.. را كمی برشته با شكر مخلوط کرده و سپس آسیاب میکنند. بدینترتیب پودر قهوهای رنگی به دست میآید و همان طور كه از نامش پیداست، بسیار مقوی است. انواع دیگر آن پستهای، نارگیلی و نخودی است كه در هر كدام بهترتیب پسته، نارگیل و نخود با شكر مخلوط میشود.
عطریات وعرقیات:
كرمانیها به داروهای گیاهی اعتقاد خاصی دارند و از زمان های قدیم تهیه ی عرقیات با كیفیت بسیار عالی در کرمان مرسوم بوده است. در منطقه ی لاله زار در نزدیكی بافت، عرقیات، بویژه گلاب بسیار عالی تهیه میشود.
از دیگر سوغات كرمان میتوان خرما، حنا و روشور را نام برد.
صنایع دستی
صنایع دستی، هنر سنتی و نماد هم بستگی اقوام مختلف ایران است و ریشههای عمیق و استوار در فرهنگ غنی و بارور ایران اسلامی دارد. صنایع دستی، ابزار مناسبی برای معرفی فرهنگیک منطقه به سایر نقاط کشور و جهان است.
شال بافی، پته، گلیم، شیریكی پیچ، مشبّك، معرّق و منبّت چوب، طراحی سنتی، طراحی گلیم، طراحی قالی، تذهیب، مینیاتور، مس تزیینی، مجسمه سازی، عروسكهای محلی، لباسهای محلی، آیینه دوزی، سكه دوزی و چاقوسازی، از جمله صنایع دستی استان کرمان است. اینک به معرفی کامل چند مورد از صنایع دستی کرمان می پردازیم:
شال بافی :
اگر چه برخی صنایع دستی همچنان فعال و با طراوت باقی مانده اند، اما بعضی از این صنایع به دلیل بی توجهی از بین رفته و امروز تنها نام و نشانی از آنها می توان دید از جمله شال بافی که در روزگاران گذشته از شهرت و گستردگی خاصی برخوردار بود و شال بافان کرمان تا آن جا قدرت داشتند که شخصی مانند علی محمد شال باف در زمان وکیل الملک حاکم عصر قاجار،از نظر مالی به دولت کمک می کرد. شال کرمان در گذشته از چنان شهرتی برخوردار بود که گاه به عنوان هدیه برای ملکه انگلیس و نیز توسط تاورنیه برای آندوتریش و مادام دورلئان ملکه های فرانسه برده می شد ( سفرنامه تاورنیه،ص 112 ).
همچنین جرجی زیدان به رقم 18000 طاقه شال کرمانی باقی مانده از اموال المکتفی خلیفه عباسی اشاره میکند.
پتّه:
یكی ازهنرهای ویژه ی استان كرمان، پته دوزی است كه بنا به روایتی در زمان محمد اسماعیل خان وكیل الملك اول به كرمان آورده شده است. پته دوزی، نوعی سوزن دوزی است كه با ظرافت بسیار، نقوش مختلف بتّه جقّه و شاخ و برگ و پرندگان گوناگون و حاشیه، چند رده بندی، روی نوعی شال ساده، سلسله دوزی میشود.
در سال های گذشته همهی اینها حتی شال ساده، با دست هنرمندان این دیار تهیه میشده است. در این هنر برای انتقال طرحهای تهیه شده از روی كاغذ ابتدا خطوط طرح را با سوزن سوراخ کرده و پس از منطبق كردن طرح روی پارچه با ریختن خاكستر روی سوراخها طرح به پارچه منتقل می شد و سپس آن را ثابت میكردند. انتخاب رنگهای مناسب با طرح، تهیه ی تارها و آمیختن رنگ با تارها، همه حاصل ذوق و سلیقه ی پدپدآورندگان این هنر دستی است.
پته برای مصارف گوناگون و در طرحهای مختلف تهیه میشده است. از جمله:
- بقچه برای قرار دادن لباس و جهیزیه.
- سوزنی كه پنبه دار دوزی میشده و برای زیر پا در حمام مورد استفاده ی عروس و داماد قرار میگرفته است.
- بقچه ی مربع كهیك جانماز محرابی مستطیل شكل داخل آن قرار می گرفته است.
- پرده كه در انواع طرح درختی و معمولاً به صورت جفت تهیه می شده است.
- روی لحافی و رو فرشی، روی مجمعه دانیا روی سینی، زیر سماوری و...
از طرحهای گوناگون پته میتوان درختی،سروی طاووسی، سروی طوطی، بازوبندی، چهاربته، بته جقه ای را نام برد. در سالهای 1315 تا 1330 بسیاری از نقاشان قالی تحت تأثیر طرحها و رنگهای پته، از نقشهای بته جقه ای یا درختی در نقشهای قالی كرمان استفاده می کردهاند.
منبّت:
هنر كنده كاری نقوش روی چوب را منبّت میگویندو برحسب نوع برجستگی كه در آن به وجود میآورند به منبّت كم برجسته، نیم برجسته، تمام برجسته و پیكره تقسیم میشود. استادان بزرگی در این رشته در استان كرمان فعّالیّت دارند كه در سطح كشور صاحب نام هستند.
معرّق:
هنر معرّق روی چوبیكی از رشتههای پرپیشینه ی صنایع دستی ایران است كه به نسبت سایر صنایع چوب دارای قدمت بیشتری است. این هنر - صنعت كه در ابتدا تلفیقی از چوب و فلز بود، به كمك ذوق و اندیشه ی معرّق سازان هنرمند ایرانی تغییر شكل داد و صنعت گران كشورمان به جاییك نوع چوب كه معمولاً متن اصلی دست ساختهها را تشكیل میداد به استفاده از انواع چوب با رنگهای مختلف پرداختند، این هنر در بیشتر شهرهای استان كرمان رواج دارد. سازمان صنایع دستی كرمان در سال 1384 موفق به آموزش بیش از 1500 نفر در این رشته شده است.
گلیم بافی:
گلیم،یك فرش با بافت صافیایك نوع قالی بدون كركیا خواب گره خورده است كه در استان كرمان به صورت ساده (تخت) و برجسته كار میشود. شهرستانهای سیرجان و بافت از مراكز عمدهی تولید گلیم شیریكی پیچ بافی هستند. سازمان صنایع دستی در سال 1384 بیش از چهارهزار نفر را در مقاطع مقدماتی، پیشرفته و به آموزی در این رشته آموزش داده است.
گیوه دوزی:
گیوهی آجیده یكی از هنرهای سنتی استان كرمان است كه به دلیل خواص طبی و دیگر مزیّتهای آن،طرفداران بسیاری در داخل وخارج از كشور دارد. از رایجترین مراكز تولید گیوه، شهرستان بافت است.
سازمان صنایع دستی كرمان تلاش میكند این هنر را از طریق احداث كارگاه گیوه دوزی در شهرستان بافت احیاء کند.
قالی:
هنر ارزنده و بی نظیر استان كرمان،در واقع بافتهای است از هزاران گره كوچك كه به مدد سرپنجههای قالی بافان هنرمند كشورمان بر خامه و نخ زده میشود تا محصولی ساخته و پرداخته شود كه افزون بر جنبههای مصرفی قوی، هنر را در مقیاس وسیع و گسترده، متجلّی کند. فرش كرمان از شهرت فراوانی در جهان برخوردار است، به طوری كه ویژگیهای فرش كرمان در ادبیات و فولكلور كشور ما نیز نفوذ كرده و ایرانیان، مردم مقاوم و پراستقامت و پیر ناشدنی را به «قالی كرمان» تشبیه میکنند.
قالی كرمان از قدیم به عنوان نفیسترین و ظریفترین قالی ایران و دنیا شهرت داشته كه متأسفانه در سالهای اخیر از اهمّیّت و كیفیت آن كاسته شده است.
شهرت قالی كرمان به دلیل تلفیق جذاب طرح و رنگ آن است ویكی از زیباترین و خوش سبكترین بافتههای جهان به شمار میرود. چرا كه در تمایز و تشخیص قالی دو عامل طرح و رنگ بسیار حائز اهمیت هستند.پشم استفاده شده در بافت قالی كرمان، بیشتر از نواحی بم و رفسنجان به دست میآید كه در مقایسه با پشم به دست آمده از نواحی شمال و غرب ایران سبكتر و چربتر است.
برخی مشخصات فرش كرمانی
طرح و نقش، گل و گیاه و درختان، نقش رایج در فرش كرمان است. طرحهای فرش در این منطقه معمولاً لچكترنج، افشان، درختی، حیوان دار، بازوبندی، گردن بندی، خشتی، سلسلهای، شاه عباسی و چهره بافی است.
زمینه: در قالی کرمان، زمینه ی ساده یا با گلهای افشان و دسته گل معمول است.
رنگ: رنگ مورد استفاده در قالی کرمان تا چندی پیش اغلب گیاهی بوده و اینك بیشتر شیمیایی شده است. رنگ های كرم، لاكی، سرمهای و خاكستری از پرکارترین رنگ ها در فرش کرمان، محسوب می شوند.
بافت: بافت قالی کرمان، معمولاً با گره نامتقارن، دو پوده انجام میشود.
دارقالی: دار قالی کرمان،غالباً به صورت عمودی و درنواحی عشایری از جمله سیرجان به صورت افقی (خوابیده) است.
نقشه كشی فرش: قالی و گلیم ایران در شمار اشیای نفیس و گران بها محسوب می شود و زینت بخش بناهای مجلل كشورهای دنیا است. از جمله عللی كه باعث شهرت قالی و گلیمهای ایران شده، نقشههای بی مانند و متنوع آن است كه به وسیلهی نقاشان با ذوق و زبردست، قرنهای متمادی طراحی و رنگ آمیزی شده است.از طرحها و نقشههای مهم استان میتوان طرحهای بی نظیر و ماهرانه ی موسی خانی، سبزی كار، سرام، قاب قرآنی، ستونی، نسترنی و... اشاره کرد.
طراحان فرش كرمان: تعدادی از طراحان فرش کرمان به تفکیک دوره های مختلف عبارتنداز:
دورهی شالبافی:حسن خان، كربلایی محمدعلی؛ دوره ی كلاسیك: شیخ حسن، علی محمد كاشی، علی رضا،هاشم خان، احمدخان، رضا بهرمند، طاهرزاده بهزاد؛ دوره ی گل افشان: كربلایی اكبر؛ دوره ی كلاسیك: احمدخان،هاشم خان،علی محمد كاشی، علی رضا، رضا بهرمند و حسن خان.
قلم زنی روی مس
قلم زنی، هنرِ كندنِ نقوش بر روی اشیای فلزی است. این هنر، همواره با سبك ایرانی ملازمت داشته و نقوش آن گل و بتّههای اسلیمی و ختایی بوده است. در كندن نقش بر روی فلز از قلمهای فولادی و چكش مناسب با آن استفاده میشود.
در حال حاضر بیشتر بر روی مس و برنج، قلم زنی میشود و استان كرمان یكی از اصلیترین مراكز قلم زنی ایران است.
چاقو سازی راین
ارزش و اعتبار این هنر و صنعت دستی تا آن جاست که گفته میشود، یکی از این چاقوهای راین کرمان قادر بود برخی قفل ها را آسیب برساند، به همین دلیل حاکم کرمان به جای پاداش، دستور داد دست سازنده را قطع کنند تا به امنیت شهر لطمه ای وارد نشود. هر چند که ممکن است این حکایت افسانه باشد، اما بیانی از اقتدار هنرمندان راینی است.
چاقوهای شکاری،قلمه زنی،قصابی وتزئینی با دسته های مختلفی چون فلزی،چوبی و شاخ گوسفندی یا کوهی، از معروف ترین نوع آن به شمار میروند.
شیریکی پیچ
زنان روستایی عشایر « سیرجان » و « بافت » با سر پنجهی هنر آفرین خود نوعی گلیم تهیه می کنند که شهرت جهانی یافته است.در این نوع بافته، پود، تنها نقش اتصال تارها را بر عهده دارد و همیشه در پشت پرز گلیم مخفی میشود . گره متن یا آبدوزی نیز به مدد بافت میرود و نقش و نگاری از هنر میآفریند و گل هایی چون کشمیری، گلدانی، موسی خانی، سماوری، درختی و حشمتی خلق می کنند که آن را در گلزار هنر کرمان زمین باید جستجو کرد.
آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری
از غنیترین عناصر فرهنگ مادّی هر سرزمین- كه نشانهی تمدن نیاكان آن جامعه و شناسنامهای برای بیان موجودیّت تاریخ آن سرزمین است- آثار باستانی به جای مانده در آن اقلیم است. در جای جای سرزمین پهناور اسلامی مان بویژه در اقلیم ایرانیان باستان (كرمان) آثار و نشانههایی از تاریخ كهن و دیرینه ی كشورمان وجود دارد كه هریك از آنها گوشههایی از تمدن و تاریخ پر افتخارمان را باز مینمایند. حفظ و حراست از این آثار و ابنیه علاوه بر اینكه باعث پاسداری از قدمت و دیرینگی تاریخی سرزمین مان می شود، میتواند زمینه ساز رشد و توسعه ی صنعت گردشگری شود و مشتاقان و علاقه مندان این قبیل آثار و ابنیه را از داخلیا خارج کشور به دیدار مواریث فرهنگی گران سنگ این دیار، روانه نماید.
نكته ی مهم در مورد آثار و بناهای تاریخی استان کرمان این است که، اگر چه معمولاً آثاری چون مشتاقیه، گنبد جبلیه، مسجد جامع، مسجد امام (ملك) و... در كرمان، و آثاری چون آستانه ی شاه نعمت الله ولی، باغ شاهزاده در ماهان و آستانه ی شاهزاده حسین در جوپار و ارگ تاریخی در بم مورد بازدید قرار میگیرند، امّانباید فراموش كرد كه آثاری با قدمت بیشتر چون تپّه یحیی در صوغان بافت، مجموعه ی سنگی میمند، تل ابلیس در بردسیر، آقوس شهداد و ویرانههای شهر دقیانوس یا شهر دسیوس جیرفت در گسترهی جغرافیایی این دیار وجود دارد كه طول عمر برخی مانند مجموعهی میمند به قریب ده هزار سال پیش از این میرسد، اثری كه ردّ پای تاریخ و فرهنگ این دیار به شمار میرود و نشان از مردمانی داردكه فرهاد گونه با تیشه ی عشق و ایمان، دل سنگ را شكافته و نقشی از همت و حمیّت خود را بر سینه كوه نشانده اند. البته قابل ذكر است كه كرمان از لحاظ آثار تاریخی موجود جزو پنج شهر اول ایران به حساب میآید.
وجود آثار و ابنیهی تاریخی فراوان یكی از مهمترین ویژگیهای خاص استان كرمان است. این آثار كه به حق از جمله مواریث فرهنگی محسوب میشوند، شكوه و عظمت دیار كریمان را از ماقبل تاریخ تا دوران معاصر به نمایش گذاشتهاند. مهمترین آثار تاریخی استان، به تفکیک شهرستان های مختلف عبارتند از:
آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری شهرستان كرمان
قلعهی دختر:
قلعه دختر آن چنان استوار و رخنه ناپذیر بوده که این نام را بر آن نهاده اند، یعنی چون دختر،بکر و دست نخورده باقی می ماند و دشمن با یورش، نمی تواند آن را بگشاید.قلعه دختر از قدیمی ترین آثار موجود در شهر کرمان است که قدمت آن تا 3000 سال نیز بیان شده و جمعاً سه مجموعه نظامی به نام های قلعه کوه،قلعه دختر و قلعه اردشیر را در خود جای داده و تا قرن هفتم قابل استفاده بوده است آن گونه که ابوحامدافضل کرمانی،مورخ بزرگ که از او به عنوان بیهقی ثانی نام برده می شود، در اثر ارزشمند و معروف خود به نام المضاف الی بدایع الازمان ( ص 51 ) می نویسد: « فترت بعد از غز نیز در حقیقت مزید آفت بوده،لشکریان خراسان از شمال و سپاه فارس از باختر،همچون کرکس هایی که گویی لاشه شتری در بیابان کرمان دیده اند، از هر طرف هجوم آوردند. قوام الدین زوزنی در اوایل قرن هفتم به کرمان می آید و چون در جیب و خانه ی مردم چیزی نمی بیند، قلعه دختر را خراب می کند و دو سه پاره دیگ سنگین از آنجا بیرون می آورد که در وی تاجی زرین و چند ظرف زر و نقره ( 15 من زر و 27 من نقره ) می یابد و البته همه را به خراسان می فرستند.»
گنبدجبلیه:
این اثر ارزشمند تاریخی که تنها بنای ساخته شده از سنگ است ، در خاور کرمان و در جوار جنگل قائم و در دامنه ی شیوشگان قرار دارد. قدمت این بنای 8 ضلعی به عصر ساسانیان می رسد هر چند که در این مورد نظرات دیگری نیز وجود دارد.اگر چه انگیزه ی احداث این گنبد به درستی معلوم نیست و از کاربری سابق آن اطلاعی نداریم، با این همه امروز از آن به عنوان موزه ی سنگ استفاده می شود.این گنبد به گنبد گبری نیز شهرت دارد،گویا قبر یکی از عرفا به نام سید محمد تباشیری نیز در آن واقع شده است. ضمناً از وجود مقبرههای دیگری در این مجموعه یاد شده که مستندی در این مورد وجود ندارد. ابوعلی محمد بن الیاس در قرن چهارم هجری آن را تعمیر کرده است. افسانه ای است که این گنبد را با ملات شیر شتر ساخته اند تا بنا ترک بر ندارد!
ساختار این بنا، شاید نشانی از پافشاری معمار و سازنده آن بر نشان دادن آگاهی ریاضی خود باشد، زیرا بنای یاد شده در پایین 8 ضلعی،طبقه دوم 16 ضلعی، طبقه سوم به گونه ای 32 ضلعی و سرانجام گنبدی دایرهای آن را به پایان می رساند یعنی دایره از اضلاع بی شماری تشکیل شده است.
مسجد امام خمینی (مسجد ملك) [ خیابان امام- قرن پنجم هجری قمری ]
مسجدامام خمینی،بزرگترین مسجدكرمان است كه سابقهی تاریخی آن به سال477 هجری قمری مصادف با دوران حکومت توران شاه سلجوقی میرسد. این مسجد با شبستان های متعدد وصحن وسیع وقنات مستوره (منسوب به دختر توران شاه) كه آب آن روزگاری از میان مسجد عبور میكرد، جاذبهی تاریخی خاص خود را حفظ كرده است. برج آجری و سه محراب گچ بری شده،از دیگر جاذبههای تاریخی این بنا محسوب می شوند.
مسجد جامع [خیابان شریعتی/ میدان شهدا - قرن هشتم (سال750 هجری قمری)]
مسجد جامع کرمان،یكی از زیباترین مساجد ایران است كه دارای سردر رفیع، صحن، ایوان و شبستان است.این مسجد در دوران حكومت امیرمبارزالدین محمدمظفر سرسلسلهی آل مظفر به شكرانهی سالم بازگشتن او از میدان جنگ، احداث شد و تاریخ آن به استناد كتیبهی سردر شرقی، سال750هجری قمری است. ارزشمندترین قسمت این بنا، كاشی كاری معرق محراب و سردر شرقی مسجد است.
مسجد پامنار [ خیابان شهید فتحعلی شاهی - قرن هشتم هجری قمری]
مسجد پامناریكی ازمساجد قدیمی كرمان به شمارمیرود كه تاریخ بنای آن به سال 789 هجری قمری مصادف با دوران حكومت آل مظفر و توسط یکی از فرزندان محمد مظفر به نام عماد الدین احمد ساخته شد . سردر ورودی، مناره، كاشی كاری معرق و مقرنس سازی این بنا، نظر باستان شناسان را به خود جلب کرده است.
خواجه اتابك [ خیابان شهید فتحعلی شاهی - نیمه دوم قرن ششم هجری قمری ]
مقبرهی خواجه اتابك از بناهای اواخردورهی سلجوقیان است.این بنا از داخل چهارضلعی و از خارج به صورت هشت ضلعی ساخته شده است.از جمله ویژگیهای این بنا، خطوط كوفی و ثلث با گچ و آجر در نمای داخل آن است. خواجه اتابک از سیاستمداران و عرفای دوره سلجوقی بود.
گنبد سبز [ خیابان ابوحامد- قرن هفتم (سال 640 هجری قمری)]
گنبد سبز شامل مدرسه و آرامگاه قراختائیان كرمان بوده كه در حال حاضر تنها سر در ورودی مدرسه باقی مانده است. كاشی كاری معرق ایوان این بنا در نوع خود بی نظیر است. همچنین دو ستون پیچكی شكل دو طرف ایوان در این بنا چشمگیر است.این مجموعه در بیش از هفتصد سال پیش به عنوان نخستین دانشگاه کرمان مایه افتخار و مباهات بود و در آن بزرگانی چون شیخ محمود شبستری و مجد خوافی ... تدریس می کردند.
مجموعهی گنجعلی خان [میدان وبازار1005- مدرسه1007-آب انبار1019– حمام1020هجری قمری]
این مجموعه شامل میدان، حمام، آب انبار، مدرسه، مسجد، ضرابخانه و بازار است كه در نوع خود كم نظیر و شاید بی نظیر است. در هریك از این بناها، ظرایفی به كار رفته كه هر کدام ارزشی جداگانه دارد. وجود سنگ نوشتهی سردر ورودی حمام به خط میرعماد، دو عدد سنگ صورتی رنگ در قسمت شرقی و غربی حمام كه طلوع و غروب خورشید را برای آگاهی نمازگزاران نشان میداده،همچنین وجود سُربهایی كه به دستور گنجعلی خان، در كف آب انبار به كار رفته بود تادر تابستان، آب خنك بماند، و... از جمله ویژگیهای خاص این مجموعه به شمار میرود.
مجموعهی ابراهیم خان [ورودی خیابان گنجعلی خان (سال1240- 1218هجری قمری)]
بانی این مجموعه، ابراهیم خان ظهیرالدوله از حكام دوران پادشاهی فتحعلی شاه است. این مجموعه از بازار، حمام، آب انبار، مدرسه و خانهی مدرّسیا خلوت، تشكیل شده و در ساخت آن تا حدود زیادی از فضاهای معماری عصر صفویه الهام گرفته شده است. مجموعه ابراهیم خان یكی از ارزشمندترین مجموعهها و زیباترین آثار تاریخی كرمان است.
مجموعه ی وکیل [دوره ی قاجاریه]
محمداسماعیل خان نوری اسفندیاری، ملقب به «وکیل الملک» از سال1275هجری قمری بر کرمان حکومت کرد و در زمان فرمانروایی خویش، بناهای زیادی در کرمان ساخت که از آن جمله، مجموعه ی وکیل است که در سال1282هجری قمری به دستور وی و پسرش مرتضی قلی خان «وکیل الملک ثانی» این مجموعه ساخته شد که شامل بازار، حمام، کاروان سرا و مسجد است.
حمام وکیل، درسال1280هجری قمری به شکل بسیار جالب وباشکوه و با اسلوب مهندسی _ معماری عصر قاجار بنا شده و از کف تا دیوار آن کاشی کاری است. این بنا در سال های اخیر تغییر کاربری داده و به چایخانه ی سنتی تبدیل شده است. بازار وکیل، مطابق الگوی بازارهای ایرانی دراز وکشیده ساخته شده و هر صنف در بخش خاصی از آن قرار داشته اند. کاروان سرای وکیل، در بازار وکیل واقع شده و بزرگ ترین کاروان سرای کرمان محسوب می شود. این بنا دو طبقه و دارای بادگیرهای زیبای استوانه ای است.
مجموعه حاج آقا علی [ دوره ی قاجاریه ]
این مجموعه در نزدیكی مجموعهی ابراهیم خان و در اواخر قرن سیزدهم هجری ساخته شده و شامل مسجد، آب انبار، كاروان سرا و بازار است. مسجد حاج آقاعلی با الهام از مسجد وكیل شیراز بنا شده و دارای چهل ستون سنگییكنواخت است. این مجموعه را حاج آقاعلی، مشهور به زعیم الله، ساخته است. خانه ی حاج آقا علی در رفسنجان نیز شكوه معماری گذشته را به تماشا میگذارد.و بزرگترین خانه خشتی جهان است.
مشتاقیه (سه گنبد) [ میدان شهدا - سال1206 هجری قمری (دورهی قاجاریه)]
مشتاقیه مركب از سه گنبد است كه سه مقبرهی مشتاق علی شاه، شیخ اسماعیل و كوثرعلی شاه، را در خود جای داده است. لازم به یادآوری است كه قبل از تدفین عرفاییاد شده، این مكان مقبرهی میرزاحسین خان راینی حاكم كرمان (1202هجری قمری) بوده كه به دلیل ارتباط مشتاق و حسین خان، آقا محمد علی پسر حسین خان این مكان را برای دفن مشتاق برگزید . كاشی كاری و تزیینات داخل بنا چشمگیر است.
تخت درگاه قلی بیگ [جنوب شرقی كرمان، منتهی الیه كوههای صاحب الزمان - اواخر دوره ی صفویه]
این بنا به صورتیك تخت با عمارتی مكعب شكل در وسط با طاق نماهایی در چهار طرف احداث شده است.
«درگاه قلی بیگ» از نواد گان «بیرام بیگ» و از امرای اواخر دوره ی صفویه و رئیس ایل افشار در كرمان بوده است. استاد باستانی پاریزی مینویسد: «درگاه قلی بیگ» در جوار باغ بیرم آباد در دل كوه ساختمان زیبایی به وجود آورد و در پایین كوه، نیز دریاچهای ایجاد کرد و آب قریه ی سرآسیاب را با مجرایی كه دردل سنگ كنده بود به پایین دریاچه رساند، آثار دریاچه هنوز باقی است. پسر درگاه قلی بیگ، در زمان نادرشاه حكمران كرمان شد. از فعّالیّتهای حكومتی درگاه قلی بیگ اطلاعی در دست نیست. ولی سرانجام به سال 1108 هجری قمری وفات یافت و او را در همین مكان به خاك سپردند. سنگ مرمری بر روی قبر اوست كه در پایین آن با خط ثلث، صلوات بر دوازده امام و بالای آن اسم متوفّی نقرشده است. چند نفر دیگر از بزرگان این طایفه از جمله مجدالاسلام و محمود دبستانی (امین الاسلام) و دختر پرویز دبستانی در این مکان مدفون هستند.
یخدانهای مؤیدی:
این یخدان به وسیله مؤیدالدین ریحان وزیر سلجوقیان کرمان ساخته شد و با پیشینه ای قریب یکهزار سال، قدیمی ترین یخدان کرمان است . یخدان های دیگری نیز در کرمان وجود دارد که اکثراً به روزگار قاجار تعلق دارند.
موزهی هرندی:
این موزه در شهر كرمان واقع شده و بنای متعلق به دوران قاجار است. این مجموعه نخست توسط عدل السلطان ساخته شد و توسط هرندی خریداری شد.رضا شاه در آخرین سفر خود به بندرعباس و جزیره موریس، شبی را در این خانه به سر برد.
مزار شاه نعمت الله ولی كرمانی [ماهان، 840 هجری قمری]
بر مرقــد شـــاه نـعمـت الله ولی دیـدم كـه نـوشتهاند با خطّ جلی
کاین پیکر خفته اندرین خاك عزیز شاهی است ولی گدای درگاه علی
بخش اصلی آستانه ی شاه نعمت الله ولی كه همچون نگینی بر تارك این دیار میدرخشد، ازیادگارهای احمدشاه بهمنی دكنی، از ارادتمندان شاه نعمت الله ولی است و بقیه در زمان شاه عباس اول، محمدشاه و ناصرالدین شاه، ایجاد شده است.
بر روی كتیبهی درب ورودی بقعه میخوانیم: شهاب الملك الدنیا و الدین... احمدشاه ابوالمفازی و تاریخ اتمام 840 هجری قمری.
توالی صحنهای آستانه، از ورودی خیابان اصلی به این شرح است:
صحن اتابكی: این صحن در زمان علی اصغرخان اتابك، صدر اعظم ناصرالدین شاه ساخته شده است.
صحن وكیل الملكی: محمداسماعیل خان وكیل الملك، آن را بنا كرده و مرتضی قلی خان فرزند وی نیز دو مناره و سردر بر آن اضافه نموده است.
رواق وكیل الملكی: در جنوب این رواق، مقبرهی امیرنظام گروسی ادیب، سیاست مدار و حاكم كرمان (1317 هجری قمری) قرار دارد.
حرم: بنای حرم به دستور احمدشاه دكنی احداث شده است.
رواق شاه عباسی: بر سر در این رواق، نام مقدس دوازده امام بر روی فولاد به صورت برجسته نوشته شده و از نفایس این مجموعه به شمار میرود.
صحن میرداماد: این صحن در زمان شاه عباس، بنا شده است.
صحن حسینیه: منارههای این صحن هر كدام6/41متر ارتفاع دارد كه در زمان محمدشاه قاجار بنا شده و در جریان زلزله ی سال1360 شمسی آسیب دیده و سپس بازسازی شده است. صحن مزبور به وسیلهی پلی به خانه ی بیگلربیگی متصل میشده كه در جریان سیل سال 1311تخریب وخانهی مذكور از آستانه جدا شده است. این خانه در حال حاضر به «باغ متولّی باشی» معروف است. كتابخانه و موزهی این مجموعه از جاذبههای دیدنی آستانه به شمار میرود.
باغ شاهزاده ی ماهان [ماهان 1298 هجری قمری]
باغ شاهزاده یكی از عالیترین و زیباترین باغهای سنّتی ایران محسوب می شود. این باغ در نیم فرسنگی ماهان در دامنه ی كوههای تیگران جلوه گری میكند و از یادگارهای عبدالحمیدمیرزا فرمانفرما حاكم كرمان،در دورهی قاجاریه (1297 هجری) است. در جریان احداث این باغ مردم منطقه دچار زحمات زیادی بودهاند.گویند كه چون خبر مرگ ناگهانی حاكم را به ماهان بردند، بنّایی كه مشغول تكمیل سردر ساختمان بود، تغار گچی را كه به دست داشت، محكم به دیوار كوبید و كار را رها كرد و رفت؛ آن طور كه جای خالی كاشیها همچنان بر سردر ورودی خودنمایی میكند. این باغ، دارای سردر ورودی بسیار زیبا، عمارت شاه نشین و حمام است. از قسمتهای ارزشمند باغ، شبكهی آب رسانی و حوضهای آن است كه در محور مركزی باغ قرار دارد. در جلوی عمارت اصلی،حوض بزرگی با پنج فواره مشاهده میشود و آب این حوض كه سرچشمهی آن قنات معروف تیگران است، به پاشویه ی سنگی اطراف آن ریخته و از آنجا آبشارگونه به طرف ده شرشره جاری میشود. این شبكه ی آب رسانی از نظر طراحی، شاهكار محاسبه و دقت به شمار میرود. بازسازی باغ شاهزاده بعد از پیروزی انقلاب در سال 1370 همزمان با برگزاری كنگرهی خواجوی كرمانی انجام شد.
امام زاده حسین جوپار [ دوره صفویه]
این بنا كه آرامگاه یكی از فرزندان امام موسی كاظم(ع) است، مشتمل برحیاط، حرم، گنبد و رواق است و در دوره ی صفویه بنا شده است.
پیر بابا مسافر [ قرن هفتم هجری ]
از جمله بناهای قدیمی شهداد است كه قدمت آن به قرن هفتم هجری میرسد.
قلعه ی كهنه
این قلعه در بخش شهداد واقع و متعلق به دورههای ساسانی و اسلامی است.
امامزاده زید
این بنا در بخش شهداد واقع و متعلق به دورهی صفویه است.
ارگ راین
این ارگ در شهر راین واقع، و متعلق به دوران اسلامی است.
محلّههای قدیمی شهر کرمان
وجود بیش از سی محله در شهر كرمان، از قدمت و سابقهی كهن این شهر كویری حكایت میكند، نام برخی از این محلهها عبارت است از: محلّهی شهر، محلّهی شاه عادل، محلّهی قبّه سبز، محلّهی علویان، محلّهی خواجه خضر، محلّهییهودیها، محلّهی دولت خانه، محلّهی ته باغ لله، محلّهی گلبازخان، محلّهی بازارشاه، محلّهی میدان قلعه، محلّهی گودال خشت مالها، محلّهی چهارسوق كهنه، محلّهی مسجد ملك، گبر محلّه، محلّهی دروازه ریگ آباد، محلّهی قلعه محمود.
نام بیشتر این محلّهها برگرفته از نام اماكن و آثار مطرح در هر محلّه، شخصیتهای دینی، گروه ها و اقلیتها، حكام و پهلوانان است؛ برای مثال، حضور زرتشتیان، یهودیان، موجب نام گذاری محلّههای گبری و یهودی بوده ویا «گلبازخان »؛ نام پهلوان و سردار جیرفتی بوده كه ظاهراً در این محل سكونت داشته است. همچنین محلّهی میدان قلعه به دلیل هم جوار بودن با قلّعهی محمود از زمان حاکمیت افغان ها در ایران به این نام خوانده شده است. ساكنین این محلّه به ماجراجویی و بی باكی شهرت داشتهاند. در محلّهی بازار شاه بیشتر خانوادههای اصیل كرمان زندگی میكرده اند. از محلّههای معروف دیگر كرمان میتوان محلّهی زریسف و محلّهی كوچه ماهانی را نام برد.
دروازههای قدیمی شهر کرمان
آثار باقیمانده از خندقها، برجها و حصارهای بلند اطراف شهر و كوچههای باریك و پرپیچ و خم، با طاقهای زیاد و دیوارهای بلند و دروازههای متعدد، از ناامنی آن دوران حكایت دارد. كرمان را در گذشته به دلیل داشتن دروازههای شش گانه، شهر شش دروازه مینامیدهاند. این دروازهها عبارت بودهاند از:
1. دروازهی مسجد، (هم جوار مسجدجامع) 2. دروازهی رق آبادیا ریگ آباد (محل فعلی مسجدقائم درخیابان مطهری درجوار مزرعه ای به همین نام درجنوب شهر)3. دروازه ی ارگ در شمال شهر (در چهارراه بیمارستان شهید باهنریكی از برجهای این دروازه هنوز باقی است و اخیراً بازسازی شده است) 4. دروازهی سلطانییا دروازهی دولت (در غرب شهر کرمان) 5. دروازهی گبری، (محل زندگی زرتشتیان در شمال شهر) 6. دروازه ی ناصری، (در مشرق محله شهر).
بازارهای شهر كرمان
سابقهی درخشان تجارت و وجود كارخانجات بافندگی ابریشم و پنبه و پشم، در قرون اوّلیه در شهر و واقع شدن بر سر راه هندوستان، ضرورت پیدایش مكان های مناسبی برای عرضهی كالاهای داخلی و وارداتی را ایجاب می كرده است. روایت ابن حوقل و ادریسی در مورد بافت پارچههای پنبهای در زرند و كارهای دستی مردم بم و صدور آنها به خراسان و مصر و عراق، دلیلی بر این مدّعاست. همچنین برای عرضه ی محصولات كارخانههای كرمان نیاز به وجود چنین بازارهایی احساس میشده و داد و ستدهای پایاپای بر اهمّیّت این مكان میافزوده است.
بازارهای قدیمی كه محل عرضهی كالاهای داخلی وخارجی بودهاند، عبارتنداز:
بازارمظفری،بازاروكیل،بازار اختیاری،بازار گنجعلی خان،بازار كوچه باغ،بازار نقاره خانه، بازار عزیز،بازار كفاشها،بازار قیصریه،بازار كلاه دوزها، بازار مسگری،بازار ریگ آباد، بازار لحاف دوزها، بازار مسجد ملك، بازار چهار سوق، بازار قدمگاه، بازار شتر، بازارشاه.
از این تعداد بازار،درحال حاضر، بازار مظفری، گنجعلی خان، مسگری، وكیل، اختیاری، لحاف دوزی و نیز بازار كفاشی، آهنگری و زرگری در مجموعهی ابراهیم خان موقعیت خود را حفظ كردهاند.
كاروان سراهای کرمان
استان كرمان به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود و قرارگرفتن برحاشیهی كویر و واقع شدن برگذرگاه تجارت و نیز راه ابریشم، كاروان های تجارتی زیادی را پذیرا بوده است. این امر از یك سو و گرمای طاقت فرسای منطقه و بیابان های خشك و سوزان از سوی دیگر، سبب به وجود آمدن كاروان سراهایی با ساخت حفاظتی ویژه گردیده است. كاروان سراهای عمدهی كرمان كه میهمانان زیادی را در خود جای میدادند، عبارت بودند از:
كاروان سرای گلشن،کاروان سرای گنجعلی خان،كاروان سرای سردار،كاروان سرای هنود (هندوها)، كاروان سرای حاج مهدی، كاروان سرای میرزاصالح، كاروان سرای میرزاحسین خان، كاروان سرای خراسانیها(در بازار حاج آقاعلی)،كاروان سرای وكیل،كاروان سرای حاج آقاعلی و ....
وجود كاروان سراهایی چون هندوها، نشانهی رونق اقتصادی كرمان در روزگاران گذشته است، آن طور كه تجّار هندی، ادویه و چای از هندوستان به كرمان آورده، و در مقابل حنا، زیره، شال، و... را با خود میبردند.
موزهها
در استان کرمان تعداد قابل توجهی موزه با کارکردهای متفاوت، بخشی از قابلیت های تاریخی و فرهنگی این دیار را به نمایش گذاشته اند. اینک به معرّفی تعدادی از مهم ترین موزه های کرمان می پردازیم.
موزهی دفاع مقدس
این موزه در مركز شهر و جنب مصلای بزرگ كرمان واقع شده است. هدف از ساخت این موزه، انتقال فرهنگ ایثار، جهاد، شهادت و همچنین اثبات حقانیت ملت مسلمان ایران در جنگ هشت ساله ی عراق علیه ایران بوده است. این مجموعه كهیادآور سلحشوری و دلاور مردی هشت هزار شهید استانهای كرمان و سیستان و بلوچستان و لشكر چهل ویک ثارالله كرمان است در مساحت چهار هكتاری و با زیربنای 2550 متر ساخته شده و در سوم خرداد 1377 هم زمان با سالروز آزادسازی خرمشهر افتتاح شد. قسمتهای مختلف موزه عبارتند از:
الف - بوستان شهدا: این بوستان در محل ورودی موزه قرار دارد. آب نماهای زیبا، درختان سر به فلك كشیده، گلكاری، چمن و تندیسهایی از سرداران شهید برگزیده ی استان، زینت بخش این بوستان است.
ب - ورودی موزه: سردر ورودی با سازه ی بتونی و با نماد هشت سال دفاع مقدس، هشت پایه دارد كه ضریحی از پوكه، نبرد عاشورایی ملت مسلمان ایران را تداعی میكند. در قسمتهای مختلف موزه سعی شده كه از فلز مس كه فلز اول استان كرمان است، استفاده شود.
ج - تالار عبرت: در این تالار، دفاع مقدس مردم ایران در طول جنگ تحمیلی باجنگهای دویست ساله ی قبل از انقلاب مقایسه شده و ناكامیهای آن دوران با استناد، به اسناد و نقشهها در معرض دید قرار گرفته است.
د- تالار بصیرت: در این بخش از موزه، اسناد و مدارك مربوط به تعرّضات مرزی عراق به خاك مقدس جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای پیروزی انقلاب تا شروع رسمی جنگ (سی ویکم شهریورماه 1359) به نمایش گذاشته شده است.
هـ- ماكت بزرگ عملیات كربلای پنج: ماكت این عملیات - كه در دی ماه 1365در منطقه ی عمومی شلمچه علیه نیروهای متجاوز عراقی صورت گرفت - در زمینی به مساحت یك هكتار شامل منطقه ی خودی،آب گرفتگی بوبیان، بین نیروهای خودی ودشمن، استحكامات و موانع خط دفاعی دشمن ساخته شده است. در محل ماكت كه مطابق باواقعیتهای جبهه طراحی شده، اصواتی متناسب از هر قسمت شنیده میشود.نمایش موانع پیچیده ی دشمن شامل میدان های مین، انواع سیم خاردار و كانالها از ویژگیهای این ماكت است.
و - مزار شهدا: در این قسمت مشخصات هشت هزار شهید استان های كرمان، و سیستان و بلوچستان شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر و نام مادر، درج شده است.
ساختمان اصلی موزه سه طبقه است و تالاری را كه به سالن مركزی ختم میشود در خود جای داده است و با ارائه ی اسناد و مدارك بر جلوههای گوناگون دفاع مقدس، تأکید شده است. از قسمتهای دیگر موزه میتوان به سالن آمفی تئاتر، نمازخانه و مركز اسناد اشاره كرد.
موزهی شهید باهنر
هم زمان با كنگره ی بزرگداشت شهید والامقام دكتر محمدجواد باهنر، موزه ای به نام این شهید در بیستمین سالگرد شهادتش با هدف حفظ و احیای اندیشه ی ناب اسلامی و آثار به جا مانده در سال 1380 افتتاح شد. این موزه در خیابان شهید باهنر واقع است.
موزهی سنگ جبلیه
این موزه در سال 1383 افتتاح شد و در آن از سنگهای ارزشمند تاریخی از جمله سنگ نوشته ی سردر مدرسه ی خاندان قلی بیگیا سنگ قبه ی حاج آقا احمد احمدی و سنگهایی مزین به خط كوفی و نقوش مختلف در معرض دید همگان قرار گرفته است. این موزه در انتهای خیابان شهدا واقع است.
باغ موزهی فرش
در این باغ علاوه برانواع فرشهای دست باف نفیس كه قدمتی بیش از چهارصد سال دارند، از وسایل قدیمی و ابتدایی پشم ریسی و پشم شویی، و انواع نقشههای قالی نگهداری می شود. این موزه در خیابان استاد باستانی پاریزی واقع است.
موزهی مردم شناسی(زرتشتیان ایران)
با توجه به همزیستی مسالمت آمیز اقلیتهای دینی، راه اندازی موزهی زرتشتیان كرمان در سال1370 به همت و سرمایه ی بهدینان فرزانه هرمز اشیدری و خانم مهیندخت سیاوشیان پی ریزی و در سال 1380 افتتاح شد. در این موزه، كتب دست نویس «گاتها»، اسناد و عكسهای تاریخی، انواع آتشدان و پوشاك قدیمی نگهداری میشود. این موزه در خیابان شهدا واقع است.
باغ موزهی هرندی
باغ هرندی و ساختمان موجود در آن مربوط به اواخر دوره ی قاجار است. بانی این باغ مرحوم عدل السلطان است. این مجموعه از بناهای جالب توجه دوران اخیر است كه به مناسبت توقف تاریخی رضاخان در مسیر آخرین سفر تبعیدش، اهمیت تاریخی نیزیافته است. این باغ از قسمتهای مختلف تشكیل شده كه عبارتاند از:
ساختمان اندرونی، بیرونی، بهارخواب، حمام وآشپزخانه، اتاقهای مستخدمین، گاوگرد، حوض و آب نما،اصطبل ودرختان میوه.
براثر مرور زمان این باغ دستخوش تغییرات زیادی شده است.
ساختمان موجود در این باغ، اكنون موزه ی منطقهای استان كرمان است. این مجموعه در چهارراه سمیه (طهماسب آباد)، اول خیابان فردوسی شهر كرمان واقع است.
این موزه از دو بخش كلی دوران پیش از اسلام ودوران اسلامی تشكیل شده است و شامل غرفههای متعددی است كه عبارتند از:
الف - غرفه ی شهداد:آثار به نمایش گذاشته شده در این غرفه از كاوشهای باستان شناسی مجموعه ی باستانی شهداد است و شامل انواع ظرفهای سفالی، سنگی و فلزی(برنز) مربوط به هزارههای سوم و چهارم پیش از میلاد مسیح است.از سایر آثار این نمونه میتوان به گردن بندهای بسیار ظریف و ظروف سنگی شبیه به دوات، اشاره كرد.
ب - غرفه ی جازموریان (قبل از تاریخ): آثار كشف شده از جازموریان شامل انواع سفالهای خاكستری رنگ بسیار ظریف، با نقوش زیبا و به رنگ مشكی است. آثار این دوره، مربوط به اواخر هزاره ی سوم و اوایل هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح است.
ج - غرفه ی جازموریان (دوره تاریخی): آثار مهم دیگری كه از منطقه ی جازموریان به دست آمده، متعلق به دوره ی پارتی سلوكی، آمیختهای از فرهنگیونان، آسیای مركزی، هند و فلات مركزی ایران و میان رودان (بین النهرین) است. اینیافتهها شامل جامهای سفالین، بشقاب، كوزه، قمقمه و ریتونهای منتهی به سر جانورانی چون اسب، قوچ، گاو و نیم تنه ی انسان است.
د - غرفه ی شماره ی چهار: آثار موجود در این غرفه، اغلب شامل سفالهای مختلف منقوش و نیز حیوانات كوچك برنزی زیباییافته شده در كاوشهای جیرفت است. از سایر آثار مهم این بخش میتوان از ظروف برنزی كشف شده در بزنجان بافت نام برد.
هـ غرفه ی اسلامی: سفالهای لعاب دار و اشیای فلزی و شیشهای شامل انواع ظروف و پیه سوز و عطردان و نیز كتیبههای سنگی مربوط به قرون مختلف اسلامی، زینت بخش این غرفه است.
موزهی مردم شناسی گنجعلی خان(حمام گنجعلی خان)
حمام گنجعلی خان تا سال 1316 هجری شمسی مورد استفاده عموم قرار میگرفته و در سال 1350 پس از مرمت و بازسازی به موزهی مردم شناسی تبدیل شده است، مجسمههایی توسط اساتید دانشكده ی هنر دانشگاه تهران (استاد میربابایی و نشان تانیك) طراحی و در قسمتهای مختلف حمام قرار داده شده تا بدین وسیله صحنههایی از استحمام به شیوه ی سنتی به معرض نمایش گذاشته شود.
موزهی سكه (ضرابخانه ی گنجعلی خان)
در سال 1370 همزمان با برگزاری کنگره ی جهانی بزرگداشت خواجوی كرمانی، این مكان به عنوان موزه ی سكه ی كرمان، مورد بهره برداری قرار گرفته است. در این موزه مسكوكات متعلق به ادوار مختلف تاریخی از اشكانی، ساسانی، اموی، عباسی و... گرفته تا قاجار و پهلوی به همراه اطلاعات مربوط، در معرض دید بازدیدكنندگان قرار دارد. ضرابخانه، یكی از عناصر مجموعه ی گنجعلی خان كرمان است. بنای ضرابخانه با چهارصد سال قدمت تاریخی در ضلع شمالی میدان گنجعلی خان، جای گرفته است.
در هنگام تعمیر و مرمت بنا، مقداری سكه و ابزارآلات و قطعات فلزی مربوط به ضرب سكه در این محل بدست آمده است كه مؤید كاربری این مكان به عنوان ضرابخانه در زمان صفویه است.
موزه ی تخصصی سكه ی كرمان، مكان مناسبی برای محققین، پژوهشگران و گردشگران علاقه مند به بازدید از اشیای كوچك و ظریف سیمین و زرین است.
موزهی صنعتی
این بنا كه در خیابان شهید بهشتی قرار دارد نمونهای از همّت و حمیّت حاج علی اكبر صنعتی از خیرین كرمانی است. وی در سال 1318 هجری شمسی بنای پرورشگاهی برای نگهداری ایتام را پی ریخت. این مجموعه شامل دو خوابگاه،سه سالن غذاخوری، آشپزخانه و كلاس های آموزشی و هنری است. هر كدام از این کلاس ها مخصوصیك بخش از جمله صنایع دستی، درود گری، نقاشی، مجسمه سازی و ... بود. مدرسه ی ابتدایی نیز در همین مجموعه بوده است. كتابخانه ی موزه ی صنعتی در سال1340 توسط عبدالحسین صنعتی زاده، پسر حاج علی اكبر تأسیس و راه اندازی شد. مدتی این كتابخانه با نام شهید مطهری به خانم ها اختصاص داشت و در حال حاضر كتابخانه ی هنر است.
ایشان همچنین در جوار این مجموعه، موزهای بنا نهاد كه از سال 1356 هجری شمسی آثار ارزشمندی از استاد علی اكبر صنعتی،یكی از فرزندان همین پرورشگاه در آن به نمایش درآمده است. هم اکنون طرح تكمیل موزه در حال اجرا است تا موزه ی هنرهای معاصر در این مكان تشكیل شود.
از دیگر موزههای مهم و دیدنی استان کرمان میتوان به موزه ی مطبوعات، موزه ی مسجد جامع، موزه ی باستان شناسی جیرفت و موزه ی سیرجان، اشاره كرد.
شهرستانهای استان کرمان
ارزوئیه
وجه تسمیه : ارزوئیه از اُرز به معنای برنج، مشتق گردیده که به دلیل حاصلخیزی خاک و وفور بارندگی و آب در منطقه، کشت برنج رایج بوده در سفر مارکوپولو نیز از ارزوئیه نام برده شده است.
مشخصات جغرافیایی : این شهرستان با وسعت حدود 4890 کیلومتر مربع برابر 7/2 درصد از مساحت استان را دارا است. ارزوئیه از شمال به شهرستان بافت،از باختر و جنوب به استان هرمزگان از خاور به شهرستان های جیرفت و فاریاب محدود شده است.
ارزوئیه دارای اقلیم گرم و خشک می باشد. یکی از پایگاه های ارزشمند کشاورزی استان بوده و وجود آثاری چون: چهار طاقی ساسانی،تپه یحیی، قلعه شاه ماران و تپه های تاریخی کاوش نشده که بیانی از قلعه ها و بناهای کهن است سابقهی تاریخی آن را نشان می دهد.
انار
وجه تسمیه: شهرستان انار یکی از مناطق تاریخی استان کرمان است که در دوره تاریخی و قرون اولیه دوره اسلامی، نام آن « آبان » بوده است. آبان در این دوره ها،یکی از شهرهای « اصطخر » در قلمروی فارس به شمار می آمده که در طول تاریخ چند بار بین فارس و کرمان دست به دست شده و در نهایت جزوی از قلمروی کرمان گردید.
شهر انار کنونی یا همان آبان قدیم ، منسوب به آناهیتا، ایزد بانوی ایران باستان بوده است، زیرا که میوه انار یکی از مظاهر آناهیتا بوده و آبان به معنای « آب های روان » هم یکی از صفات این ایزد بانو،
علاوه بر این ها در شمال انار منطقه ای به نام « شمس » وجود دارد و شَمَس به معنای « خدای خورشید بابلی » است . دکتر باستانی پاریزی نیز معتقد است که قلعه شمس باید با خدای عیلامی که شاماش بوده، ارتباط داشته باشد البته منتسب به شمس به معنی خورشید است و احتمالاً معبدی بوده از مهرپرستان. همه این شواهد نشان می دهد که انار یکی از شهرهای کهن و هزاران ساله ایران است.
توضیح اینکه به رغم عنوان کردن نام ابان در مورد اخیر، این نام متعلق به شهرهای گمشده رفسنجان یعنی « ابان و اناس و اذکان » است و با انار کنونی تفاوت دارد.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با مساحت 2125 کیلومتر مربع برابر 2/1 درصد از پهنه استان را داراست . انار از شمال و شمال غربی به شهرستانیزد و از شرق وجنوب شرقی به شهرستان رفسنجان و از جنوب به شهربابک محدود شده است .
وجود قلعهی قدیمی، کاروانسرای شاه عباسی، امامزاده صالح، مقبره ی بشر حافی، مقبره بحر العلوم کرمانی، خانهی ابوالحسن خان، یخدان، آب انبار دو قلوی بیاض، کاروانسرا و... تصویری از پیشینه تاریخی و فرهنگ این شهرستان را نشان میدهد.
بافت
وجه تسمیه: نام سابق بافت، اقطاع بوده است . برخی بر این عقیده اند که اقطاع جمع قطع و به معنی قطعهها و قریهها و مرکزیت بلوک اطراف است . اما سدیدالسلطنه در سفرنامه خوش انشای خود پس از دیداری که از این شهرستان داشته مینویسد: « اقطاع و افشار کرمان، دو طایفه در خاک کرمان و در تحت امر یک ایلخانی باشند و ایلخانی از طایفه افشار می شود، طایفه اقطاع را تاجیک و افشار را ترک گویند.»مؤلف جغرافیای کرمان در این باره مینویسد: « چون غالب بلوکات کرمان هر بلوکی یک صحرای به خصوصی دارد و مشتمل است بر یک جلگاه و این بلوک را چندین صحرا و جلگاه است که از هر قریه آن به قریه دیگر که نقل مکان نمایند باید از عقبه و گدوکی بگذرند،لذا این بلوک را اقطاع به فتح همزه گویند، جمع قطعه ». اما نام بافت برای اولین مرتبه در کتاب : حدود العالم من المشرق و المغرب که به سال 372 هجری قمری نوشته شده، آمده است و مؤلف در این کتاب از بافت و خَبر به عنوان دو شهر آبادان و با نعمت یاد می کند. این نام در کتب و نوشتههای مختلف به صورتهای «باقد »،« بافته» و « بافت» ذکر شده است.
مشخصات جغرافیایی: شهرستان بافت با 7/6494 کیلومتر مربع برابر5/3 درصد مساحت استان را داراست.این شهرستان در جنوب باختری استان قرار گرفته و از شمال به شهرستان بردسیر،از شمال خاوری به شهرستان رابر، از جنوب به استان هرمزگان،از خاور و جنوب خاور به شهرستان جیرفت و کهنوج و از باختر به شهرستان سیرجان محدود شده است. این شهرستان با داشتن دو قسمت متمایز گرمسیر و سردسیر، محلییلاق و قشلاق عشایر كرمان است. شهرستان بافت در میان ادامهی رشته كوههای هزار و بلندیهای جبال بارز محصور است و عمدهترین معادن استان را در خود جای داده است.
تپه یحیی ـ که تمدنی هشت هزار ساله را در خود جای داده و به گفته کارلوفسکی، باستان شناس آمریکایی و کاوشگر آن، از جمله ابتدائی ترین سکونتگاه های بشری به شمار می رود و در روستای صوغان قرار دارد ـ به شهرستان بافت ارزش و اعتبار افزونی بخشیده است . آثار باستانی دیگری چون قلعه خبر ـ قلعه سنگی ـ تپه مهره ای ـ قلعه گوشک و نیز گردشگاه هایی چون شاه ولایت ( خبر ) همچنین دیدنی های طبیعی مانند غار آتشفشانی « طرنگ » به عنوان بزرگترین و بلندترین غار استان ـ غار شب پره و سرانجام فرآورده های لبنی، عسل، گلیم و قالیچه از نمودهای دیگر این شهرستان بوده و آن را همچون دری گرانبها جلوه گر ساخته است.
بردسیر
وجه تسمیه:برخی پژوهشگران ، بردسیر را در شهرهای گمشده عصر ساسانی جستجو کرده و معتقد است که « در سال 266 هجری طبق مطالب ابن قدامه، 6 فرسنگ مانده به خناب، امسیر قرار داشت و در همین مکان مقدس از ازمین نام می برد که باید تحریف امسیر باشد. ظاهراً امسیر به تدریج به امشیز و سپس به مشیز تبدیل شده است. در این صورت می توان تاریخ شهر کنونی مشیز را به حدود 1200 سال پیش رسانید.امروز در 30 کیلومتری جنوب شرقی مشیز دهکده کوچکی به نام قنات سیر قرار گرفته که یادآور نام قدیمی امسیر است.
مؤلف « وجه تسمیه شهرهای ایران » در این باره مینویسد: « قبلاً این شهر را به اردشیر یا وه اردشیر گفته اند که پس از ورود اعراب تبدیل به بردسیر شده است. به اردشیر به معنی اردشیر خوب و یا شهر خوب اردشیر است » ( ص 39 ) مؤلف « سرزمین و مردم » نیز در این باره چنین مینویسد: «... به اردشیر را اعراب تصحیف نموده بردسیر می گفتند. حمزه اصفهانی مؤسس واقعی شهر مزبور را اردشیر بابکان مینویسد که آنجا را به اردشیر یعنی جای نیک اردشیر نامیدند و اعراب به این محل اسم بهرسیر، بهدسیر، بردسیر، بردشیر نیز دادهاند و ایرانیان آن را گواشیر خواندند: پیداست که در اصل گواردشیر بوده است این کلمه مأخوذ از ویه ارتخشیر صورت قدیمی به اردشیر است.
یاقوت حموی آن را به صور مختلف: جواشیر، جواسیر، گواشیر، حمدالله مستوفی آن را پایتخت کرمان و گواشیر نامید». ( ص 645 ) .
مشخصات جغرافیایی: بردسیر با پهنای 6136 كیلومتر مربع برابر3/3 درصد مساحت استان را داراست. این شهرستان در فاصله 60 کیلومتری باختر شهر کرمان قرار دارد و از شمال باختری به شهرستان رفسنجان،از خاور و شمال خاوری به شهرستان کرمان،از جنوب به شهرستان بافت و رابر و از باختر به شهرستان سیرجان محدود می شود. و با آب و هوایی نسبتاً سرد و معتدل و منطقه ای كوهستانی درمركز جغرافیایی استان كرمان واقع شده است.
از آثار تاریخی آن میتوان ارگ بردسیر، برج نگار، مسجد جامع گلزار، تل ابلیس، پیر جار سوز، آسیاب آبی و... را نام برد.
بم
وجه تسمیه: برخی نام بم را برگرفته از ماجرای کرم هفتواد و محله کجاران میدانند « کجاران » یا « کوزاران » محله ای در شمال غربی شهر بم است که فردوسی در شاهنامه نیز از آن یاد کرده و چنین بر میآید که کرم هفتواد در آنجا زندگی میکرده است. هر بامداد تعدادی از دختران پنبه و دوکدان بر میداشتند و به سوی دامنه های این کوه می رفتند و پس از رشتن پنبه ها عصر هنگام بر میگشتند. یک روز دختر هفتواد سیبی بر زمین افتاده می بیند آن را برداشته گاز می زند کرمی از میان آن بیرون میآید، آن را داخل دوکدان خود قرار می دهد و به رشتن ادامه می دهد وجود این کرم رونق عجیبی در کار او ایجاد می کند به طوری که فردا دو برابر ـ روز بعد باز هم افزایش رشتن و... این توفیق سؤال برانگیز میشود، و دختر ناچار راز آن را بر ملا میکند. از آن پس همه به تیمار کرم همت میگمارند و با رشد کرم،بخت هفتواد و پسرانش اوج گرفته و شهرهای همسایه را تصرف میکنند و سپس بر بالای کوهی دژی مستحکم می سازند ( قلعه بم ) سرانجام اردشیر ساسانی تصمیم به هلاکت کرم هفتواد میگیرد و با سم ، نیت خود را عملی می کند، کرم به یک باره منفجر شده و صدای مهیبی مشابه « بم » از آن بر میخیزد، از آن روز این دیار بم نام می گیرد.
به جزء ماجرایی که ذکر شد نظرات دیگری نیز وجود دارد از آن جمله اینکه بم را مخفف بهمن بن اسفندیار بانی این شهر میدانند و نظر سوم این است که چون بم بر بلندای تپه سنگی قرار گرفته به این دلیل چنین نامی برای آن انتخاب شده هر چند که هر یک از موارد مذکور جای تأمل دارد.
مشخصات جغرافیایی: شهر تاریخی و سیاحتی بم با مساحت 81/5170 كیلومتر مربع معادل 8/2 درصد مساحت استان را داراست. این شهرستان از شمال به شهرستان کرمان و از خاور به فهرج،از جنوب به ریگان و از باختر و جنوب باختر به شهرستان جیرفت و عنبرآباد منتهی میگردد.
اگر چه زلزلهی مهیب پنجم دی ماه 1382، بم را با خاک یکسان کرد،اما با همت والای دولت و ملت بزرگ ایران و انسان های خیرخواه دیگر کشورها، بخش عمدهای از این شهر بازسازی شده و خانههای مسکونی نیز به تدریج احیا می شوند.
وجود ارگ بم با نزدیک به 2000 سال پیشینه تاریخی به عنوان بزرگترین مجموعه خشتی جهان ـ ارگ جدید با تفرج گاه ها و واحدهای تولیدی و صنعتی مانند خودروسازی کرمان ـ محصولات منحصر به فردی چون خرما و رطب و نیز مرکبات و... به این شهرستان جایگاه شایسته ای بخشیده است.
جیرفت
وجه تسمیه: جیرفت از دو کلمه «جیر» به معنی پایین و «افت» به معنی افتاده تشكیل شده كه روی هم به معنای مکان گود و پائین افتاده است. این بیان تا اندازه زیادی درست به نظر میرسد تا آنجا که حتی مسافرین کرمان ـ جیرفت، از حدود بیست کیلومتری سبزواران متوجه پائین بودن آن میشوند . نظر دیگر اینکه جیرفت در گذشته «جی» مخفف جوی و نهر آب نام داشته، و رفت ، فعل ماضی از مصدر رفتن و به معنای رفتن و روییدن و پاک کردن است. گفته می شود این شهر در گذشته بر اثر سیل مهیبی از بین رفته، و پس از آن گفته شده « جی رفت » . که البته نظر اول درست تر می نماید.
یاقوت حموی نیز از جیرفت با نام جردوس یاد میکند که معرب « گدروزیا » است، نامی که در جریان عبور اسکندر از بلوچستان و حضور نا مبارک او در کرمان، زیاد مطرح میشود، زیرا ظاهر اسکندر در این سفر از گدروزیا نیز عبور کرده.
مشخصات جغرافیایی: شهرستان جیرفت، 8602 كیلومتر مربع پهنا، برابر 7/4 درصد مساحت استان را داراست. و به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و كشاورزی به «هند ایران» معروف است. این شهرستان در فاصلهی 231 كیلومتری شهر كرمان واقع و از شمال به شهرستانهای كرمان و بم، از غرب به شهرستان بافت، از جنوب به شهرستانهای كهنوج و عنبرآباد و از شرق به شهرستان بم محدود میشود. بهره برداری از سدّ 435 میلیون متر مكعبی منطقه كه برروی رودخانهی هلیل احداث شده، وضعیت این شهر را متحوّل كرده است. بافت قالی، گلیم، جاجیم و چادرشب، از دیر زمان در این شهرستان رایج بوده است. این شهر كه در تاریخ به «گدروزیا» یا «كمادین » معروف است، دارای سابقهی تاریخی بسیار كهن است. آثار باستانی کنار صندل، نشانی از تمدن هشت هزار ساله و خرابههای شهر دقیانوس بیانگر پیشسینه تاریخی آن به شمار میرود.
رابر
وجه تسمیه: مشهور است که این سرزمین پوشیده از جنگلهای انبوه بوده، وسعت و تراکم درختان مانع از رفت وآمد به این منطقه میشده است، با قطع کردن درختان راهی را باز کردهاند و نام این منطقه به «راه بر» یعنی راه بریده شده معروف شده و به مرور زمان به صورت «رابر» درآمده است.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با 1853 کیلومتر مربع برابر 1 درصد از پهنه استان را دارا است. رابر در جنوب استان قرار گرفته و از شمال به شهرستان بردسیر، از شمال شرق به شهرستان کرمان، از شرق به شهرستان جیرفت و از غرب به شهرستان بافت محدود شده است.
مناطق گردشگری خوش آب و هوا همچون چشمه عروس،بندر هنزا،تل تخت قیصر، درختان چند صد ساله گردو و از همه مهمتر مردمانی با استعداد و برجسته از این شهرستان چهره ای ارزشمند ساخته است .
راور
وجه تسمیه: در خصوص وجه تسمیه راور، در کتاب « راور شهری در حاشیه کویر » می خوانیم که چون این منطقه مرکز محل راهداری لوت کرمان بوده و همیشه عده ای سرباز از این جاده محافظت مـیکرده و آن را از حمـله دزدان و غارتـگران در امـان مـیداشتهاند، لـذا این مـحل را « راور » مـخفف « راهور » نامیدهاند. همان طور که دانشور به معنی دانش دار و... میباشد، راهور نیز به معنی نگاه دارنده راه و محافظ جاده بوده که بعدها به راور تغییر یافته است. در این مورد، از واژه « راهبر » نیز سخن به میان آمده که به معنی هادی و راهنما و راه آموز است ، چرا که در گذشته گروهی راهنما در این محل حضور داشتند که کاروانهای مسافری و زوار و قافله ها را راهنمایی کرده و از لوت عبور میداده اند، برخی پسوند « ور » را به معنی قلعه ذکر کردهاند، که این اظهار نظر با توجه به وجود قلعههای متعدد و محکم و مستحکمی که در راور وجود دارد و از شهرت خاصی بر خوردار هستند، دور از ذهن نیست.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با مساحت 13936 كیلومترمربع، برابر 6/7 درصد پهنای استان را به خود اختصاص داده و در شمال خاوری استان واقع شده است. این شهرستان از شمال به استان های یزد و خراسان ، از جنوب و خاور به شهرستان کرمان و از باختر به شهرستان زرند و کوهبنان منتهی میشود. سی و پنج درصد از زمینهای راور، كوهستانی؛ چهل درصد، جلگه؛ پانزده درصد، دشت؛ و ده درصد، جنگل است و این وضعیت جغرافیایی، تأثیر بسزایی در آب و هوای این منطقه دارد.
محصولات كشاورزی راور شامل پسته، انار، انگور و انجیر است. قالی شهرستان راور از شهرت خاصی برخوردار است.
ریگان
وجه تسمیه: ریگان از واژهی «ریگ» و پسوند«ان» تشکیل شده است و دلیل آن وجود شنهای روان (ریگ) در منطقه است. براساس روایتهای شفاهی و مندرجات كتابهای تاریخی از جمله معجم البلدان و تاریخ البلدان، ریگان شهری باستانی و پررونق در مسیر جادهی ابریشم بوده که تا قرن هشتم هجری بزرگترین مرکز تجاری جنوب شرق کشور محسوب میشده و همزاد با شهر بم است و این دو شهر مکملیکدیگر بودهاند.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با8584 کیلومترمربع برابر7/4 درصد پهنه استان را به خود اختصاص داده است . ریگان از شمال به فهرج و نرماشیر،از خاور به استان سیستان و بلوچستان، از جنوب به رودبار جنوب و استان سیستان و بلوچستان و از باختر به عنبرآباد و بم پایان میگیرد.
از بناهای تاریخی ریگان می توان به ارگ و برج و باروی کهن شهر، آرامگاه شاه خورشید، قلعههای دهگود، بمبویان و... اشاره کرد.
رفسنجان
وجه تسمیه: رفسنجان از دو کلمه رفسن به معنای مس و کان ( جان ) یعنی معدن تشکیل شده است ، به جز این در این باره نظرات متفاوتی اظهار شده، از آن جمله اینکه نام قبلی این شهرستان «سنجان» بوده و سیل عظیمی آن را نابود کرده، از آن پس این دیار را «رفت سنجان» گفتند به تدریج«ت» حذف شد و واژه رفسنجان شکل گرفت. اگر چه رفسنجان منطقه سیل خیزی است و مؤلف جغرافیای کرمان (99) نیز از سیل مهیب سال 1365 هجری قمری یاد میکند که «خانههای قلعه و بیوتات و حمام و کاروانسرای بیرون قلعه را به کلی منهدم ساخت و از حیّز آبادی انداخت. اکنون از عمارت قدیم همان نارین قلعه باقی است و دیگر اثری از آبادی آنها نیست و به این واسطه اهالی آنجا متفرق شده در توابع رفسنجان به سر می برند» معذالک این نظر چندان درست به نظر نمیرسد.
مؤلف وجه تسمیه شهرهای ایران ( 76 ) در این مورد مینویسد: « اصل کلمه رفسنجان به صورت رفسنگان و یا رفسنگ ذکر شده که معنی لغوی آن مس است و سپس به صورت معرب، رفسنجان آمده است ». رفسنجان، اولین بار در متون تاریخی قرن هشتم مربوط به عصر آل مظفر ( 795 ـ 713 ) ذکر شده در کتاب تاریخ آل مظفر تألیف محمود کتبی، نام منطقه یک بار به صورت « روسنجان » ثبت شده به نظر میرسد اشتباه کاتب یا کاتبان باشد.تعبیر دیگر ناشی از معادن غنی مس در منطقه است. رفسنجان از دو کلمه «رفسن« و «کان« تشکیل یافته. رفسن در زبان فارسی باستان معنای مس میدهد و کان هم به معنای معدن و هم به معنای جا و محل آمده است. رفسنکان با گذشت زمان به رفسنجان معرب گردیده است .
صاحب نظران دیگری عقیده دارند: « فسنگان در رفسنگان با افشانیدن و پشپخیدن به معنای عصاره گرفتن رابطه دارد.طبق این نظر از زمان های قدیم در منطقه رفسنجان فعلی تا حدود یزد قومی ساکن بودند به نام اسر گرته این قوم در گرفتن شیره گیاهان مخصوصاً هوم مهارت داشتند هوم گیاه مقدسی بوده که از آن شراب خاصی می ساختند و این شراب را در مراسم ویژهای مینوشیدند. «ان» در آخر رفسنجان هم برای نسبت هست و هم برای نشان دهنده آبادانی و جائی هست که آب و میوه فراوان دارد.» ( شهرهای گمشده 41 )
در میان همه اظهار نظرها، «رفسن کان» صحیح تر به نظر میرسد، زیرا از دیرباز این منطقه به عنوان معدن غنی مس شناخته شده بود و امروز نیز مس سرچشمه از جمله بزرگترین معادن مس جهان به شمار میرود.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با مساحت 8273 كیلومتر مربع برابر 5/4 درصد مساحت استان را به خود اختصاص داده است . این شهرستان در شمال باختری استان قرار گرفته و از شمال به بافق در استان یزد،از جنوب به بردسیر و سیرجان، از باختر به انار و شهربابک و از خاور به کرمان و زرند محدود میشود. زمینهای این منطقه اغلب، زیركشت پسته قرار دارند كه به طلای سبز، معروف است.
آثار تاریخی متعدد مانند: خانه حاج آقا علی، آب انبار عباس آباد، حمام آقا سید مهدی قریشی ( موزه مردم شناسی ) ، یخدان کبوتر خان ، مسجد جامع بیاض، موزه ریاست جمهوری، قلعه دختر و... به این دیار موقعیت استثنایی بخشیده است.
رودبار جنوب
وجه تسمیه: رودبار که از آشناترین نام های تاریخ کرمان در جنوب این استان است به عقیده برخی صاحب نظران واژه رودبار از دو بخش «رود» و «بار» تشکیل شده که رود به معنای رودخانه و «بار» به معنای مختلفی آمده از جمله در بخش کشاورزی و به معنای تقویت کننده زمین کشاورزی،معنای دیگر آن بهره و ثمره درخت است که بار آمدن یعنی به ثمر رسیدن درخت از همین واژه گرفته شده. علاوه بر این بار مترادف با کار نیز آمده،کما اینکه کار و بار اصطلاحی است آشنا،معنای دیگر آن مال و ثروت است. بر این اساس می توان گفت،رودبار یعنی محلی که در سایه رود ارزشمند آن یعنی هلیل رود،زمینههای مختلف کار و تولید فراهم بوده،تمول و ثروت به بار آمده و درخت اقتصاد این منطقه به بار نشسته است.
مشخصات جغرافیایی: رودبار با مساحت 6864 كیلومتر مربع برابر 7/3 درصد پهنه استان را به خود اختصاص داده است . این شهرستان از شمال به شهرستان های عنبرآباد و ریگان از خاور به استان سیستان و بلوچستان،از جنوب به شهرستان قلعه گنج، از شمال خاوری به شهرستان ریگان و نهایتاً در قسمت باختری به شهرستانهای کهنوج و قلعه گنج متصل میشود. در زمانهای گذشته، بزرگ ترین بلوك خمسه و بنا به نوشتهی مورّخین، ناحیهای نیمه مستقل در جنوب شرقی ایران بوده است و تمدن آن از اولین تمدّنهای بشری است كه همزمان با تمدنهای بین النهرین و جیرفت به وجود آمده است.
آثار کهن و تاریخی این شهرستان عبارتند از: منطقه تاریخی «گورتندن» ـ قلعه ها ( قلعه منوجان ـ قلعه میش پدام ـ قلعه کم سرخ ـ قلعه هزار مردی ـ قلعه داستوگان و کهنوج ـ تم گور غریب ـ تم سعید آباد ) تپه های باستانی ( تم مظفر آباد رودبار ـ تم نمرد ـ تم دختران ـ تم میری ـ تم شمس گز ـ تم آبکوه شره ـ تم ده میران بیژن آباد ـ تم خشتی مظفر آباد ـ تم گوهری حسین آباد ـ سه تم هزار کهور ـ تم خرگ ( خرق ) ـ محوطه عباس آباد ) ـ کلنگ ها ( کلنگ میش پدام ـ کلنگ شهرک سلمانیه ) و جاذبههای مختلف گردشگری ( باغ روضه ارم ـ جلگه و باتلاق جازموریان )
زرند
وجه تسمیه: در باب وجه تسمیه زرند، اظهار نظرهای مختلف و گاه متضاد و دور از واقعیت صورت گرفته است . مثلاً رضا قلی خان هدایت در لغت نامه انجمن آراء، زرند را یکی از دهات جیرفت معرفی کرده و معتقد است که چون دانه های زر در خاکش وجود دارد،این مکان را زرند گویند و حال آنکه نه زرند از دهات جیرفت است و نه زر در خاکش وجود دارد.
دهخدا نیز در لغت نامه خود، زرند را به معنای دوزخ و جهنم و نام درختی بی برگ و بار ذکر کرده که این اظهار نظر نیز با مسمی نیست. هر چند که فرهنگ زبان تاجیکی و فرهنگ ناظم الاطباء هم از زرند به عنوان درختی صلب و بی بار یاد کردهاند.
این احتمال وجود دارد که زرند،نام بانی آن باشد زیرا نام برخی شهرها از این خصوصیت برخوردار است.
در میان اظهار نظرهای مختلف،یکی هم این است که زرند را به معنای رودخانه و دریاچه دانسته و خواستهاند این نام را به قبل از تاریخ که ظاهراً این منطقه در زیر آب بوده است،ارتباط دهند. این نظر نیز چندان درست و منطقی به نظر نمی رسد و این خصوصیت،ویژه زرند نبوده است.
برخی از محققین جدید،تلاش کرده اند بین زرند و زر،از این جهت که روزگاری تلاش برای یافتن زر در معادن این شهرستان وجود داشته،ارتباط برقرار کنند که شاید بتوان گفت این نظر به واقعیت نزدیکتر است، زیرا زرند از جهت معدن دارای غنای خاصی بوده و امروز از جمله تأمین کنندگان ذغال سنگ کارخانه ذوب آهن ایران به شمار می رود بر این اساس وجود طلا، البته در حدی مختصر،بعید نیست.
عده ای هم «ند» را در واژه «زرند» به عنوان پسوند مطرح و به گونه ای بین زر و نام این شهرستان رابطه برقرار کرده اند در همین رابطه از واژه زراوند یاد می شود که گویا لغتی اوستائی است . زراوند ترکیبی از «زر» و «آوند» می باشد.آوند به معنای ظرف و مجموعاً « ظرف طلا»که آن هم چندان دور از ذهن نیست.
مشخصات جغرافیایی: با وسعتی نزدیک به 4590 كیلومترمربع برابر شمال به کوهبنان و استان یزد محدود است . اگرچه پیشینه وسابقهی تاریخی شهر زرند به درستی روشن نیست، ولی از آنچه در آثار و كتب تاریخی به جا مانده است، این گونه استنباط میشود كه بنای این شهر مربوط به دوران ساسانیان است. از نظر اقتصادی بیشترین محور تلاش مردم در معادن زغال سنگ متمركز است و كشاورزی این منطقه بر پایهی كشت پسته، پنبه و غلات پایه گذاری شده است . برخی از آثار و میراث فرهنگی این شهرستان عبارتند از : امامزاده بهاءالدین، فسیلهای منطقهی دشتخاک، قلعه دشتخاک، زیارتگاه شیخ احمد و شاهرخ خان زرندی که در عصر زندیه حاکم کرمان بوده.
سیرجان
وجه تسمیه:درباره وجه تسمیه سیرجان نظرات مختلفی اظهار شده،آقای کاظم آقا بخشی محقق و نویسنده معاصر در هفتمین کنگره تحقیقات ایرانی نام سابق سیرجان را شهریجان ذکر کرده ( سی گفتار درباره کرمان ) مؤلف کتاب « با من به کرمان بیائید » نام سابق آن را شیراجان عنوان کرده ( ص 45 چاپ 1368 ) . در کتاب سرزمین و مردم ایران ( ص 660 تا 664 ) نام سابق آن سیرگان آمده که با ورود اعراب به ایران،این نام معرب و به سیرجان تبدیل گردید.مؤلف کتاب سیرجان در آئینه زمان ( ص 9 ) معتقد است که سیرجان به واسطه 12000 قنات پا به قبله به سیرگان معروف بوده که معرب آن سیرجان است.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با 12719 كیلومترمربع معادل 9/6 درصد از پهنه استان را به خود دارا است. شهرستان سیرجان که بر سر راههای کرمان، شهربابک ، یزد، بندرعباس و رفسنجان قرار دارد، از شمال به شهرستانهای رفسنجان و شهربابک، از شمال خاور به شهرستان بردسیر،از خاور به شهرستان بافت،از جنوب به استان هرمزگان و از باختر به استان فارس محدود می شود. و از جمله شهرستان های ارزشمند استان کرمان است که روزگاری مرکزیت این استان را نیز دارا بود. و در مسیر راه ترانزیت كشورهای آسیای میانه به بندرعباس، قرار دارد. سیرجان از نظر معدن و صنعت از پیشگامان استان کرمان به شمار میرود. این اعتبار بیشتر ناشی از وجود معادن غنی فولاد گل گهر و کارخانجات واقع در منطقهی ویژهی اقتصادی است .
آثار تاریخی ارزشمندی چون یخدان های دو قلو، بادگیر چپقی، قلعه سنگ، کاروانسرای خان سرخ، یخدان حاج رشید، مسجد صفری، شاه فیروز و ... از سرمایه های دیگر آن است.
از فرش دستباف این شهرستان به نام گلیم شیریکی پیچ نیز نباید غافل شد، اثری که در جهان خواهان بسیاری دارد.
شهربابك
وجه تسمیه: از آنجا که بنای این شهر را به «اردشیر بابکان » نسبت دادهاند لذا نام آن « شهربابک» ذکر شده. هر چند که نوعی فیروزه نیز به این نام یعنی «شهربابکی » آمده است.وجود معادن فیروز در این دیار و سابقه تاریخی آن،نام اخیر را نیز با مسما ساخته.
بابک به معنای امین و استوار و نیز تصغیر شده «باب»هم آمده است که به نظر نمیرسد نام شهر از آنها گرفته شده باشد.
واژه بابک در برخی نوشتهها به صورت «پاپک» و «فاتک» آمده که منظور همان بابک است،زیرا معنای دیگری برایش یافت نمیشود بابک به معنای پدر کوچک نیز ذکر شده. استخری، مقدسی و برخی دیگر از بزرگان تاریخ، شهربابک را از توابع کرمان اعلام کردهاند، اما در خصوص آن کمتر به توضیح و تشریح پرداختهاند.
مؤلف برهان قاطع، شهربابک را چون کلمات میمند و خرمدین در این شهرستان جمع شدهاند، دال بر اقتباس از بابک خرمدین که زادگاهش میمند خلخال بوده و نام دین خود را به نام زوجه اش « خرمدین » گذاشته نسبت می دهد.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با مساحت 13572 كیلومترمربع معادل 4/7 درصد از پهنه استان را دارا است. شهربابک از خاور به رفسنجان و انار از جنوب به سیرجان و از شمال به استان یزد و از باختر به استان فارس محدود شده است.
شهربابک از دیرباز منطقه ای دامداری بوده و پنیر آن از شهرت خاصی برخوردار است و نوعی نان محلی به نام « کرنوkornoo » شهرت خاصی دارد. وجود معادن غنی و اارزشمند مس خاتون آباد با ذخیره و ارزآوری و مس میدوک با بیش از 170 میلیون تن ذخیره و در جوار آن کارخانه ذوب مس به این شهرستان اهمیت ویژهای بخشیده است.
غار معروف و تماشایی ایوب و ارزشمندترین نقطهی جغرافیایی این شهرستان میمند که با قریب ده هزار سال قدمت، به عنوان یکی از بناهای شگفت انگیز جهان مطرح است و عمارت موسی خانی از جمله مواریث ارزشمند تاریخی به شمار می رود .
عنبرآباد
وجه تسمیه: این شهر دارای چندین محلّه بوده كه مهمترین آنها «محمّدآباد» نام داشته، اما پس از به رسمیت شناختن این منطقه به عنوان شهری مستقل به دلیل وجود عطر انواع گلهای مركبات در فصل بهار به «عنبرآباد» تغییر نام داده است. لازم به ذکر است که در قدیم نوعی برنج در جیرفت کشت می شده به نام « عنبر بو » که شاید این نام از آن گرفته شده باشد.
مشخصات جغرافیایی: عنبرآباد با مساحت 4699 كیلومترمربع برابر 6/2 درصد از پهنه استان را به خود اختصاص داده است. از شمال به شهرستانهای جیرفت و بم،از جنوب به کهنوج و رودبار جنوب،از خاور به بم و ریگان و از باختر به جیرفت منتهی میشود.
كاوشهای باستانی در این منطقه، نظریات مربوط به اولین تمدنها را موردتردید قرار داده، به طوری كه گفته میشود، خاستگاه تمدن بشری آن گونه كه گمان میرفت، در جنوب بین النهرین نیست، بلكه در جنوب شرقی ایران در كنارههای هلیل رود بوده است. وجود تپههای باستانی «كُنار صندل» كه در دوازده كیلومتری شهر عنبرآباد واقع شده است مؤید این ادعّا است. مهمترین محصولات كشاورزی عنبرآباد شامل خرما، مركبات، گردو، محصولات جالیزی و گلخانهای است. بیشتر مردم این شهرستان فارسی زبان هستند ولی در نواحی مختلف به لهجهها و گویشهای گوناگون صحبت میكنند. زبان مردم عنبرآباد كه در مناطق گرمسیر رایج است، نوعی زبان محلی است كه تركیبی از زبانهای عربی، بلوچی و فارسی است و در روستاهای نزدیك استان سیستان و بلوچستان، زبان بلوچی رایج است. از جمله آثار تاریخی این شهرستان می توان به مقبره سالار رضا، قلعه ملک آباد زاخت و ... اشاره نمود.
فاریاب
وجه تسمیه : این سرزمین به دلیل وفور آب و دشت های حاصلخیز و پر آب و بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی به فاریاب شهرت یافته است.
مشخصات جغرافیایی : این شهرستان با نزدیک به 2564 کیلومتر مربع برابر 4/1 درصد مساحت استان را دارا است. فاریاب در جنوب استان کرمان قرار گرفته است . از شمال باختری به ارزوئیه،از جنوب خاور به کهنوج،از شمال خاوری به جیرفت کرانمند است.
فاریاب با 20000هکتار عرصه های جنگلی و 7 هکتار فضای سبز در شمار شهرستانهای نسبتاً خشک قرار دارد.
آثار تاریخی فاریاب شامل : قلعهی گلاشگرد، قلعه موردان، سخوکی و ... میباشد
فهرج
وجه تسمیه: نام فهرج به صورتهای گوناگون «فهره، پهره، پوره، بوره» نوشته شده است. در قدیم نام این آبادی پهره بوده که بعد از حمله ی افغان ها و بلوچها تبدیل به پهرگ و بعد از ورود اعراب به ایران، به خاطر عدم وجود حروف «پ» و «گ» در زبان عربی به تدریج به فهرج تبدیل شده است.
مشخصات جغرافیایی: این شهرستان با وسعت 4558 کیلومترمربع برابر 5/2 درصد از پهنه استان را شامل میشود. از شمال به شهرستان کرمان و از شرق به استان سیستان و بلوچستان، از جنوب به شهرستان ریگان و از غرب به شهرستان بم منتهی میشود.
آثار تاریخی فهرج شامل : قلعه های تاریخی خاکی، سنگ،برج معاذ، شاه مردان، حسن آباد علم خان و ... است.
قلعه گنج
وجه تسمیه: نام قلعه گنج از دو بخش قلعه به معنای برج و بارو ـ و گنج به معنای دفینه و ارزشهای باقی مانده از گذشته های دور آمده است. وجود قلعههای متعدد در این شهرستان و آثار بدست آمده از تپههای تاریخی و زمینهای این منطقه، حتی در روزگاران گذشته موجب شده تا این نام برای منطقه اخیر انتخاب شود.
علاوه بر این موقعیت خاص این منطقه که از دیرباز همواره مورد عنایت حاکمان و جایگاهی برای صاحبان قدرت بوده و غنای طبیعی همراه با ارزش های وسیع معنوی و مردمی اصیل و خونگرم زمینه حضور و سکونت آنان را فراهم ساخته؛ بی تردید در نام گذاری اخیر تأثیر به سزایی داشته است تا آنجا که آن را گنج منطقه و قلعه گرانبهای جنوب استان نامیدند، نامی که به حق شایسته آنست.
مشخصات جغرافیایی: شهرستان قلعهگنج با مساحت10440 كیلومترمربع برابر 7/5 درصد از مساحت استان را دارا است. قلعه گنج به عنوان یکی از شهرستانهای جنوبی استان،که از شمال به کهنوج و رودبار جنوب، از جنوب به کوه های بشاگرد در استان هرمزگان،از خاور به باتلاق جازموریان در استان سیستان و بلوچستان ، از باختر به منوجان محدود شده است.
سطح زیر کشت تولیدات کشاورزی 23400 هکتار است که نزدیک به 7 درصد زمین کشاورزی استان را تشکیل میدهد.صنعت این شهرستان کم رونق، معادن آن اندک و صنایع دستی نیز کم است.
از جمله آثار تاریخی قلعه گنج می توان به تپهی رمشک، تپهی باستانی چیل آباد، نهر زیگان، گور بندان،تپه کلات مالک و ... اشاره کرد.
كرمان
وجه تسمیه: تاكنون در مورد وجه تسمیه ی كرمان، دلایل متعددی مطرح شده است، اما آنچه مسلم است، نام كرمان را در سنگ نوشتههای عهد داریوش هخامنشی میتوان دید. به روایت این سنگ نوشته ها «كرمان»، نام ناحیهای است كه ازآن چوب «یاك» برای كاخهای هخامنشی حمل میشده است. در نوشتههای یونانی هم آن را كرمان نامیده و مردم كرمان را تیرهای از پارسیان برشمردهاند.
از ریشه ی «كر» چندین واژه ی سنسكریت دردست است.«كرمن»، به معنی كار و كوشش و وظیفه، و نیز كاركن و كوشا؛ «كرمینه»، به معنی ماهر و استاد؛ «كرمان بندا»، به معنی كاربندهیا وظیفه شناس و واژههای دیگر كه از كرمان ساخته شدهاند، همه معنای كار و كوشش را میرسانند.
ریشه ی دیگر «كر»- كه به اوستا«كر» و به سنسكریت «كری» تلفظ میشود - به معنی بریدن و كشتن و جنگیدن است و واژههای كارد، پیكار و كارزار نیز از آن است، اما واژههایی كه از آن برآمده، هیچ كدام به كرمان و كرمن نزدیك نیست.
اگر چه كرمان در گذشته نامهای دیگری چون بوتیا، كارمانیا، گواشیر و... داشته، امّا در مجموع این نظر كه نام كارمان (كار به معنی تلاش و سازندگی، و مان به معنای محل و مكان) در گذر زمان به كرمان تبدیل شده، بیشتر مأنوس و منطقی است، زیرا زندگی سخت و دشوار در كویر، همّتی والا، و تلاشی افزون را میطلبیده است. بالا آوردن آب از چند ده متری عمق زمین، كشت و زرع در زمینهایی كه هر از چند گاهیك بار زیر توفان شن مدفون میشدهاند و... ادامهی حیات با چنین وضعیّتی، كار آسانی نبوده است.
در فرهنگ آنندراج میخوانیم: «كریمان پدر نریمان آن شهر را به نام خود بنا نهاده» در اوستا و سنسكریت، كرمانیعنی «كوشا» و نریمان، یعنی «مردانه».
مشخصات جغرافیایی: شهر كرمان با آسمان شفاف و پرستاره بر حاشیهی بلندی از كویر لوت قرار گرفته است. این شهرستان با مساحتی حدود 45401 كیلومترمربع معادل 74/24 درصد از پهنه استان را دارا است. این شهرستان از شمال به خراسان جنوبی،از خاور به بیابان لوت، از باختر به رفسنجان،بردسیر،رابر و از جنوب به شهرستان های فهرج، نرماشیر،بم و جیرفت و از شمال شرقی به شهرستان های راور و زرند کرانمند است.
وجود کارخانجات و مراکز تولیدی مهم چون مس شهید باهنر،سیمان کرمان و ممتازان و لاستیک بارز، کرمان را از این نظر دارای اهمیت ساخته است. شهرستان کرمان با دارا بودن فرودگاه بین المللی،راه آهن،راه های درجه یک و دو بانده،راه های روستایی مناسب،معادن غنی و ارزشمند، آثار فرهنگی و جاهای خوش آب و هوای زیاد،موقعیت ویژه ای دارد.
مرکز استان کرمان به ویژه با بناهای تاریخی همچون :
بازار بزرگ کرمان،مجموعه های گنجعلیخان،وکیل، ابراهیم خان و مسجد جامع مظفری، مسجد امام (ملک)، موزه و آتشکده زرتشتیان، قلعه دختر و اردشیر، گنبد جبلیه، تخت درگاه قلی بیگ، خواجه اتابک، قبه سبز، موزه شهدا، باغ موزه هرندی، پرورشگاه و موزه صنعتی، کتابخانه ملی، یخدان های مویدی، زریسف و... جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. همچنین می توان به باغ شاهزاده و آستان شاه نعمت الله ولی در ماهان، ارگ راین و آبشار راین و کلوتهای شهداد اشاره کرد.
كوهبنان
وجه تسمیه: در باب وجه تسمیه کوهبنان،روایات مختلفی است عدهای بر این عقیدهاند که وجود درختان فراوان بنه در این منطقه موجب شد تا آن را «کوه بنه» و «کوه بنان» بنامند. در همین رابطه برخی «بنان» را به معنای پسته کوهی آورده و کوه بنان را تقریباً در همین راستا معنی میکنند.افضل کرمانی در عقدالعلی از کوهبنان به «کبینان» یاد میکند. این اعتقاد بر اساس قرار گرفتن کوهبنان در میان رشته کوههائی که آن را احاطه کردهاند شکل گرفته است. جمعی نیز برآنند که چون ارتفاعات کوهبنان بلند بوده و افرادی بر ستیغ کوه ها میایستاده و مناطق اطراف را زیر نظر میگرفتند و این عملکرد امنیتی را داشتند،لذا این منطقه به کوهبنان معروف شد.
نام های مختلفی که از این سرزمین در تواریخ آمده عبارتند از : کوهبنان ـ کوبنان ـ کوبنات ـ کوبنای ـ کهبنات ـ کوبیان ـ کوکیان
مشخصات جغرافیایی: كوهبنان با مساحت 3296 كیلومترمربع وسعت برابر 8/1 درصد از پهنه استان را دارا است و در شمال باختری کرمان واقع شده است. این شهرستان از شمال به استان یزد، از جنوب و باختر به زرند، از خاور به راور محدود شده است.
از جمله آثار گردشگری و تاریخی کوهبنان می توان به ـ سنگ نوشته « در دامنه غربی کوه خانقاه » ـ آب انبارها ( آب انبار محلهی بالا ـ آب انبار پای امام زاده علی ـ آب انبار محله قلعه ده علی ـ آب انبار رودخانه ده علی ـ آب انبار محله رودخانه ده علی ـ آب انبار جاده ده علی ، فتح آباد ) ـ برج ها( برج سنگی دره شو ـ برج و خانه مقیس آباد ـ برج افزاد ـ برج در گزک ـ برج ده علی ) ـ زیارتگاه ها و اماکن مقدسه ( خواجه خضر ـ مقبره شاه سلیمان ـ مسجد جامع ـ آرامگاه شهید کوهبنانی ـ مقبره شیخ برهانالدین کوهبنانی ـ خانقاه شیخ ابوسعید ـ بی بی خاتون ـ امام زاده زید ) آبگرم ها ( چشمه آبگرم آبگرموباب تنگل ـ چشمه آبگرم خانقاه ) ـ خانه ها ( خانه آل طه ـ خانه و بادگیر شعبجره ) ـ تخت امیر یا تخت لطیفی ـ قلعه ها ( قلعه دختر ـ قلعه خان مکان ـ قلعه سلطان آباد ـ قلعه هشت برج ـ قلعه نوشعبجره) محله های قدیمی ـ حمام های قدیمی ( حمام چماه ـ حمام ده علی ) ـ آسیاب های آبی ( آسیاب های هشت گانه کوهبنان ـ آسیاب آبی میانه طغرلجرد ـ آسیاب آبی شعبجره ) و مناطق خوش آب و هوا اشاره نمود
كهنوج
وجه تسمیه: در خصوص وجه تسمیه کهنوج نظرات گوناگونی ابراز شده است از آن جمله اینکه کهنوج از دو جزء «کهن» و «و» تشکیل گردیده.«کهن» در لغت به معنای قنات و آب راه زیرزمینی است.«واو» نیز پسوند تصغیر است که کلاً در استان کرمان مورد استفاده دارد، و این دو روی هم «کهنو» را تشکیل میدهند. یعنی قنات کوچک، البته این واژه نه به عنوان کوچکی قنات بوده، به هر تقدیر «کهنو» واژهای است که در کرمان نیز مورد استفاده دارد . حرف «ج» نیز از پسوندهای معمول در کهنوج است،دلیل آن هم اینست که این منطقه را «کهنودینار» نیز گفتهاند یعنی قنات یا مکانی که ملک دینار آن را بنا نهاد.
برخی نیز عقیده دارند که «کهنو»از دو جزء «کهن» و «نو» تشکیل شده که کهن به معنای قنات و نو به معنای جدید روی هم رفته به معنای قنات نو آمده است.
از جمله عقاید دیگر در خصوص وجه تسمیه کهنوج این است که واژه کهن از کندن و کن شکل گرفته که یک کلمه اوستائی و از فارسی باستان مشتق شده است و مقصود آن همان کندن و حفر کردن میباشد، میان گلوئی «ها» بعداً به آن افزوده و کهنو درست شده است.
نظر دیگری در مورد اخیر وجود دارد و آن اینکه کهنوج از دو واژه « کهن » به معنای قنات و «نوج» به معنای بزرگ تشکیل شده و روی هم رفته معنای قنات بزرگ را داراست.
در این مورد نظریات دیگری نیز هست من جمله اینکه نام اصلی این منطقه کهنان به معنای چند کهن و یا قنات های متعدد بوده و کهنوج تغییر یافته این واژه است. همچنین برخی عقیده دارند ممکن است این نام از همان «کاهنان» که طبقه ای از روحانیون در ایران باستان بودند مشتق شده باشد طرفداران این نظر معتقدند کاهنان در روزگار گذشته در اطراف قلاع و عبادتگاههای این شهر مستقر بودهاند، که البته نظریه اخیر چندان درست به نظر نمیرسد.
مشخصات جغرافیایی: شهرستان كهنوج با مساحت 86/2109 كیلومترمربع 1/1 درصد مساحت استان را دارا است و از شمال به شهرستان های جیرفت و فاریاب، از خاور به رودبار جنوب،از جنوب به منوجان و از باختر به استان هرمزگان محدود است.
کهنوج از نظر کشاورزی جایگاه بایستهای داشته و دارای قریب 28000 مورد بهره بردار است از نظر صنعتی و صنایع دستی این شهرستان چندان جایگاهی ندارد.
منوجان
وجه تسمیه:در تاریخ ، همواره از منوجان با نام هائی چون مینو جهان،منوجان و منوقان نام برده شده که آشناترین این نام ها و القاب «مینو جهان» یعنی بهشت دنیاست،نامی که نه تنها در آن زمان حکایت از ویژگیهای استثنایی این دیار داشته،بلکه امروز و هنوز هم زیبائی و عظمت خود را حفظ کرده است.هوای بهشتی به خصوص در زمستان و دشت های سرسبز و خرم و اراضی حاصل خیزی که طراوت آن چشم نواز بوده است موجب شد تا صاحبان نظر به انتخاب این نام زیبا همت بگمارد.
«مقدسی» در کتاب «احسن التقاسیم» که آن را در قرن چهارم هجری تألیف کرده،منوجان را دیاری آباد معرفی کرده که مردم شهرهای دیگر برای سیاحت به آنجا میروند.
در خصوص موقعیت تاریخی و اجتماعی و اقتصادی منوجان میتوان گفت که این منطقه،قدمت و دیرپایی را با آبادی و آبادانی به هم آمیخته و در گذر عمر هزاران ساله، همواره آغوش پر برکت خود را به روی یار و اغیار گشوده و سخاوتمندانه پذیرای همگان بوده است.در خصوص موقعیت استثنائی این منطقه همین بس که آن را «مینوجهان» یعنی بهشت روی زمین خواندهاند.قلعهای که سابقه آن بر اساس شواهد موجود نظیر عناصر معماری و قطعات سفالی پراکنده در سطح تپه به سدههای نخستین اسلامی میرسد و منوجان در قرن چهارم هجری قمری،سر راه بندر تجاری هرمز به جیرفت از موقعیت مهم و ممتازی برخوردار بوده است.وجود منوجان بر سر راههای کاروان رو و تجاری که از دریا به شرق و شمال شرق و کرمان و بالعکس در تردد بودهاند، از این منطقه، موقعیتی کم نظیر ساخته بوده به طوری که در دوره ساسانی و اوایل اسلام نیز این موقعیت را حفظ کرده بود . از قدیم ترین استقرارهای انسانی منوجان می توان به وجود قلعه ها و گورستان های دوره اشکانی در حوزه کندر اشاره کرد.
مشخصات جغرافیایی: شهرستان منوجان با مساحتی برابر 3546 كیلومترمربع 9/1 درصد از پهنه استان را دارا است و در جنوب باختری استان قرار گرفته است.این شهرستان از جنوب و باختر به شهرستان رودان در استان هرمزگان، از شمال به کهنوج، از خاور به قلعه گنج همسایه است.
از جمله امتیازات این شهرستان وجود معادن غنی کرومیت فاریاب است که بر موقعیت آن افزوده است . از نظر معدنی نیز با وجود کانسار تیتانیوم و معدن کرومیت فاریاب،موقعیت مناسبی را داراست.
نرماشیر
وجه تسمیه :در زمینه وجه تسمیه نرماشیر برخی معتقدند که در اصل نام آن نریمان شهر بوده و بر طبق لغت نامه نریمان، به معنی شجاعت و دلیری آمده و نریمان در اوستا، صفت جهان پهلوان است. بنابراین نریمان شهر به معنای شهر دلیران و شجاعان میباشد.
مشخصات جغرافیایی : این شهرستان با حدود 2993 کیلومتر مربع برابر 6/1 درصد از پهنه استان را به خود اختصاص داده است. نرماشیر از شمال به کرمان، از خاور به فهرج، از باختر به بم و از جنوب به ریگان کرانمند است.
نرماشیر دارای موقعیت مناسب کشاورزی بوده و تولیدات مختلف باغی و زراعی آن دارای شهرت است وجود ارگ باستانی، تل آتشی دارستان، کلوت های علی آباد و ضیاء آباد، میل نادری، قلعهی خان، سد نساء یادگار تادود خاتون دختر اردشیر بابکان و نیز شخصیت هایی چون محمد رُهنی نرماشیری از پیشینه تاریخی و ارزش های فرهنگی آن سخن می گوید.
لازم به ذکر است که نرماشیر در گذشته به عنوان یکی از پایگاههای معتبر تجاری به شمار میرفته است. به گونهای که هر روز کاروانهای متعددی از آن به مقصدهای گوناگون به راه میافتاد و کاروانهای تجاری دیگری به این شهر وارد می شد.
عوارض مهم طبیعی استان کرمان
الف: كوهها
ارتفاعات استان کرمان، ادامهی سلسله جبال زاگرس هستند كه از شمال غربی به جنوب شرقی استان امتداد یافتهاند.
مناطق كوهستانی استان: این مناطق شامل هزار، لاله زار، پلوار، جوپار، بحرآسمان، خبر، كوهپایه، جبال بارز، كوهبنان و شهربابك است.
كوههای این مناطق عبارتند از: كوه بید سوخته، بید شیرین، بیدوییه، پلوار، پوركان، باغ بالا، قدمگاه، سرمشك، كل كوهی، شاهزاده، كشیت، چهل تن، گلچین، جوپار، لاله زار، بحر آسمانیا نشانه كه مهمترین كوههای آنها عبارتند از: كوه هزار، كوه جبال بارز، كوه جوپار و كوه لاله زار. بلندترین قلهی استان كرمان؛ قلّهی «چهل تن» با ارتفاع 4465 متر كه در رشته كوه هزار واقع شده است. رشته كوه هزار دارای بلندترین قلهی جنوب كشور و چهارمین قلهی كشور، در دوازده كیلومتری بخش رایِن واقع گردیده كه دو قلهی چهار هزار متری و چند قلهی سه هزار متری در آن قرار گرفته است. ضمناً كم ارتفاعترین نقطهی استان، «هامون جازموریان» است كه حدود 350 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
ب : دریاچه و تالابها
هامون جازموریان، در جنوب استان در مرز استانهای كرمان و سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. مساحت آن در سالها و فصول مختلف، متفاوت بوده و تابعی از میزان بارندگی هر سال است. مساحت این دریاچه در سالهای پر باران و در حالت حداكثر آب بر اساس محاسبات انجام شده، در حدود 1735 كیلومتر مربع است. در سالهای پر باران، حجم ذخیرهی آب این دریاچه به حدود 870 میلیون مترمكعب میرسد. «هلیل رود» از استان كرمان و رود «بمپور» از سیستان و بلوچستان به این دریاچه میریزند.
ج: رودخانهها
رودخانههای استان، اغلب فصلی هستند و در فصول بارندگی جریان دارند. هلیل رود با 8400 كیلومتر مربع مساحت،حوضهی آبریز مهمترین رودخانهی دایمی استان است كه از كوههای بافت سرچشمه میگیرد. سایر رودخانههای استان عبارتند از: رودخانههای «نسا» و «تهرود» در بم، «خبر» در بافت، «آب بخشا» در بردسیر، «راور» در منطقه راور، «چاری» و «هفت كوسك» در منطقه باغین، رودخانه «تنگوئیهیا پلنگی» در سیرجان و رودخانههای شهداد، سیرچ و ده بكری كه جمعاً شانزده رشتهی رودخانههای دایمی در استان را تشكیل میدهند. مجموع آب دهی سالانهی آب های سطحی استانیک میلیارد متر مكعب برآورد شده است.
كرمان به روایت تاریخ
وجود قلعه ی دختر و قلعه ی اردشیر از آثار پیش از دوران ساسانی و به روایتی دو هزار ساله در مشرق شهر كنونی كرمان- كه هنوز خرابههای آنها برجاست- گواه بر این است كه لااقل در زمان اردشیر بابكان در همین محل، شهری آباد یا قلعهای مهم وجود داشته است.
مؤلف جغرافیای كرمان، معتقد است كه در حدود 220 سال پیش از میلاد به هنگام فتح كرمان به دست اردشیر، این محل «گواشیر» نام داشته و مركز ولایت كرمان بوده است. بنا به گفته ی هرودت «گرمانیان» از ده طایفه ی پارسیها و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت كرمان بوده است.
در روایات اساطیری آمده است كهكیخسرو،كرمان و مكران را به رستم بخشید. همچنین نشانیهایی ازفرمانروایی بهمن بر این خطه میدهند و این كه در زمان هخامنشیان، كوروش آن راتبعیدگاه«نبونید» قرارداد. سپس سخن ازحكومت اشكانیان است كه اردشیر، بلاش اشكانی را شكست دادو بنای گواشیر را در پنج هزار و هفت صدوهفتاد و دو سال بعد از هبوط آدم به طالع میزان بنا نهاد. گویند كرمان آخرین پناهگاه یزدگرد، پادشاه ساسانی بوده است.
در زمان حكومت خلفای عباسی،كرمان شورشهای متعددی را پشت سرگذاشت، ولی هیچ یك به سامان نرسید (مانند دست به دست شدن كرمان به وسیلهی یعقوب لیث و محمد بن الیاس و معزالدوله دیلمی). در عصر غزنویان، فرمانروایان خون ریز و هوس ران، آرامش را از مردم گرفتند و تنها در عهد سلجوقیان (حكومت ملك قاورد و فرزندانش) بود كه كرمان روی رفاه و آسایش دید و آثاری چون مسجد ملك پدید آمد. پس از حكومت حدود 150 ساله ی سلاجقه، بلای «غز» بر كرمان نازل شد. پس از حملهی مغول، «براق حاجب » از سرداران قراختائیان، كرمان را به تصرف درآورد. از اعقاب وی، تركان خاتون بر كرمان فرمانروایییافت كه در آبادانی شهر كوشید و دخترش پادشاه خاتون نیز حاكمی فاضل و حامی دانشمندان بود. تیموریان از سال 796 تا 834 بر كرمان حكومت كردند. سپس تنی چند از طایفهی قراقویونلو در كرمان به قدرت رسیدند. سلاطین صفوی از سال 915 هجری، كرمان را به متصرفات خود افزودند. در سال 1005هجری، گنجعلی خان از سوی سلسله ی صفویه به حكومت كرمان منصوب شد. بر اثر تدبیر و تداوم حكومت او، کرمان، چندی روی آسایش و آرامش دید و شرایط برای ترقّی و آبادانی مناسب شد. در روزگار افول قدرت صفویان، افغان ها، كرمان را به جزای شهامت و مقاومت در برابر آنان به خاك و خون كشیدند. نادرشاه افشار هم هنگامی که به كرمان رسید چون بر اثر كشتن پسرش، رضاقلی میرزا، به جنون آدم كشی مبتلا شده بود، دستور گردن زدن مردم بی گناه را صادر كرد ویكی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ كرمان را به راه انداخت....
كرمان جزئی از قلمرو فرمانروایی كریم خان زند بود و اگر چه مدت سه سال تقی خان دُرّانی - این زغال فروش كوهپایهای که در پی ظلم حاكم كرمان سر به شورش درآورد و روزگارش سكه شد و سكه بر پوست زد - سر از اطاعت وكیل الرعایا برتافت امّا بالاخره شكست خورد و كشته شد. در نتیجه كرمان نه تنها از این سلسله خیری ندید، كه به گناه حمایت از آخرین بازمانده ی زندیه (لطفعلی خان) گرفتار خشم آغامحمدخان قاجار شد كه به روایت تاریخ، هفت من «چشم» (به روایتی بیست هزار جفت چشم) از مردم بی پناه در آورد! اگر چه جانشینان اوتلاش كردند تا با اعزام حاكمانی مدیر و مدبّر، همچون «ابراهیم خان ظهیرالدوله» و محمداسماعیل خان نوری ملقّب به «وكیل الملك» به بازسازی شهر كرمان، و دلجویی ازمردم بپردازند، و با برپایی آثاری چون مجموعهی «ابراهیم خان»، و «وكیل»، اعمال گذشته را تا حدودی جبران کنند.